خر رباب

لغت نامه دهخدا

خر رباب. [ خ َ رِ رُ ]( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آن آلت چوبین که بر کاسه رباب و امثال آن بود و تارها بر آن کشند :
نشاند عدل تو بر گاو زهره را چون دید
که می نشد نفسی از خر رباب جدا.
سپاهانی ( از شرفنامه منیری ).
بچارمیخ بلا چون خر ربابم اسیر
ز زخمها که ازاین چرخ پرده در داریم.
؟ ( از شرفنامه منیری ).

پیشنهاد کاربران

بپرس