خر خر کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
وراجی کردن، تق تق کردن، خر خر کردن، تلق تلق کردن، تغ تغ کردن
نالیدن، خر خر کردن
خر خر کردن، استشمام کردن، بو کشیدن، بینی گرفتن، فن فن کردن، موس موس کردن، خرناس کش، اب بینی را بالا کشیدن
خر خر کردن
خر خر کردن، خرناس کشیدن، خرناس کش، خروپف کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
خر خر کردن : [ اصطلاح کفتر بازی ] آمدن کبکی ها در ارتفاع پایین و تنگ بوم پریدن کبوتران را اصطلاحا خر خر کردن می گویند
صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف یا خُرخُر و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن ( خرخر کردن ) می گویند.
بهش میگن از خروپفاش خواب نمیتونن برن میگه :مَردِه و خور خور کردنش
بهش میگن از خروپفاش خواب نمیتونن برن میگه :مَردِه و خور خور کردنش