خر حمال

لغت نامه دهخدا

خرحمال. [ خ َ ح َم ْ ما ] ( ص مرکب ) آنکه فقط بارهای سخت و کارهای دشوار می تواند انجام دهد بدون آنکه کارهای سخت را با فکر بکارهای آسان تبدیل کند و به اتمام رساند. || ( اِ مرکب ) در اصطلاح بنایان و معمارها تیر بزرگ باشد که بار سایر تیرها بر او افتد.

فرهنگ فارسی

آنکه فقط بارهای سخت و کارهای دشوار می تواند انجام دهد بدون آنکه کارهای سخت را با فکر بکارهای آسان تبدیل کند و باتمام رساند .

پیشنهاد کاربران

مردی که نادان است و توانایی کنترل مغزش را ندارد
مردی که نادان است و نمی تواند اون چیزی که تو جمجمه است کنترل کند
خرحمال : [عامیانه، اصطلاح] کسی که فقط کارهای دشوار می کند.

بپرس