خذواء

لغت نامه دهخدا

خذواء. [ خ َ ] ( ع ص ) «اذن خذواء» گوش سبک و سست شنوا. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از ناظم الاطباء ). «اتان خذواء»؛ ماده خر سست گوش. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

خذواء. [ خ َ ] ( اِخ ) نام دو اسبند. ( از منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس