خدین

لغت نامه دهخدا

خدین. [ خ َدْ دَ ] ( ع اِ ) تثنیه خَدّ است. دو رخ. دو رخساره. ( یادداشت بخط مؤلف ).

خدین. [خ َ ] ( ع اِ ) یار. دوست. ( از دهار ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). صدیق. مصاحب. ( یادداشت بخط مؤلف ). || معشوق. ( از منتهی الارب )( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به خدن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس