[ویکی الکتاب] معنی
خَدَّکَ: صورت تو
معنی
لَا تُصَعِّرْ: ازروی تکبر گردنت را کج نکن(کلمه صعر به معنای کج بودن گردن ، و کلمه تصعیر به معنای گرداندن گردن از نظرها از روی تکبر است ودر جمله"لَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ ":روی خود را به کلی از مردم مگردان ، و از کسی که دارد با تو سخن میگوید از در توهین اعراض مکن)
ریشه کلمه:
خدد (۲ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)
خدّ به معنی رخسار و چهره است راغب گوید: دو خدّ انسان همان است که از راست و چپ بینی او را احاطه نموده است. قاموس حدّ آن دو را زیر چشم تا گوشه لب و آن قسمت از صورت که بینی را از چپ و راست احاطه میکند، معیّن کرده است معنی آیه چنین میشود: از مردم روی نگردان (به مردم بی اعتنا مباش و تحقیر مکن) و در زمین به تکبّر و شادمانی گام مزن. * اصحاب گودال هلاک شدند. به قول راغب: خدّ و اخدود به معنی گودالی است مستطیل و عمیق ندارد. قاموس گوید: خدّ به معنی حفره و اخدود به معنی جدول است. به نظر راغب اصل آن به معنی رخسار و استعمالش در گودال استعاره است. در نهج البلاغه خطبه 67 هست «اَضْرَعَ اللَّهُ خُدُودَکُمْ»: خدا چهرههایتان را ذلیل کند و در خطبه 163 در صفت طیور آمده «اَلَّتی اَسْکَنَها اَخادیدَ الاَرضِ» آنهائی که در گودالهای زمینی اسکان داده است. اصحاب اخدود قصّه اصحاب اخدود در قرآن مجید چنین آمده است اهل گودال هلاک شدند که اهل آتش مشتعل و هیزمدار بودند. و بر شکنجهای که به مؤمنان میکردند ناظر بودند. از آنها انتقام نکشیدند مگر برای آنچه به خدای توانا و ستوده ایمان آورده بودند. ظاهر آیات نشان میدهد که واقعهای در کار بوده است وعدهّای روی طرفدار از ایمان و توحید شکنجه دیده و در گودال آتش انداخته شدهاند و ستمگران شکنجه ده ناظر این باره تقصیری نداشتهاند و دین آنها بودهاند و مؤمنان در این باره تقصیری نداشتهاند و دین آنها دین حقّ بوده است. در تفسیر برهان از علی بن ابراهیم نقل شده: در یمن پادشاهی بود به نام ذونواس که در دین یهودیت متعصّب بود. بوی خبر دادند که در «نجران» عدهّای بر دین نصرانیّت اند و به عیسای مسیح عقیده دارند. ذونواس برای از بین بردن آنها لشگری بنجران کشید و وادارشان کرد تا از دین خود بر گردند. آنها بوی اهمیّت نداده و در دین خود پافشاری کردند. ذونواس دستور داد خندقی حفر کرده و در آن هیزم فراوان ریختند و آتش در آن افروختند و نصاری را در آغوش افکندند. درا این نقل هست که عدّهای را هم با شمشیر کشند. ولی قرآن مجید فقط به جریان سوختگان نظر دارد . آنچه از علی بن ابراهیم نقل شد مطابق همان است که اهل تاریخ در حالات ذونواس نقل کردهاند مراجعه و دقّت در آیات سوره بروج نشان میدهد که این قضیّه در قرآن مجید بدان مناسب ذکر شده که کفّار مکّه در صدر اسلام مسلمانان را اذیت میکردند و شکنجه میدادند و عدّهای از آنها «اَلْمُعَذَّبینَ فی اللّه» لقب یافتند و آنگاه قرآن مجید تهدید میکند که این کار باعث خشم خداوندی و عذاب الیم است .