خده

لغت نامه دهخدا

( خدة ) خدة. [ خ ُ دْ دَ ] ( ع اِ ) رخسار. گونه. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). ج ، خُدَد. ( از آنندراج ): و هما خدیان. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). || گود راز در زمین. ج ، خدد. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

رخسار گونه

پیشنهاد کاربران

به زبون کوردی شکاکی ( خده )
یعنی خدا
فارسی خراسانی ناحیه شمال خراسان بخشی از افغانستان در گویش خراسانی به معنی:همراه . با . در
رخسار گونه

بپرس