خدمت کسی رسیدن

مترادف ها

drop in (فعل)
سر زدن، خدمت کسی رسیدن، سر کشیدن، اتفاقا دیدن کردن، انداختن در

visit (فعل)
سر زدن، خدمت کسی رسیدن، ملاقات کردن، عیادت کردن، دیدن کردن از، زیارت کردن، دید و بازدید کردن

call on (فعل)
سر زدن، خدمت کسی رسیدن

serve out (فعل)
خدمت کسی رسیدن

پیشنهاد کاربران

خدمت کسی رسیدن: [عامیانه، کنایه ] به حضور کسی رسیدن، کسی را تنبیه کردن.
سرْوقت کسی رفتن: [مجاز] به ملاقات او رفتن.

بپرس