خدمت انجام دادن

مترادف ها

serve (فعل)
بکار رفتن، بدرد خوردن، خوراک دادن، خدمت کردن، پیشخدمتی کردن، توپ را زدن، خدمت انجام دادن

فارسی به عربی

ضربة

پیشنهاد کاربران

بپرس