خدع
لغت نامه دهخدا
خدع. [ خ َ دَ ] ( ع اِ ) اژدهای مکار. اژدهای حیله گر. اژدهای نیرنگ زن. اژدهای فریب ده. ( از منتهی الارب ) ( از قاموس ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵(بار)
حیله کردن. فریب دادن. در قاموس گوید: «خدعه خرعاً: ختله واراد به المکروه من حیث لا یعلم» و خدیعه نیز به معنی حیله است . هر گاه بخواهند فریب دهند خدا برایت کافی است. . طبرسی فرموده: یخادعون در آیه بین الاثنین نیست زیرا مفاعله گاهی یکطرفی میآید مثل «عافاهُ اللّه وَ عاقَبْتُ الُّلصَّ» در اقرب الموارد گوید مخادله مثل خدع است . ناگفته نماند: مفاعله اغلب برای بین الاثنین الست و گاهی برای تکثیر میآید چنانکه در مقدّمه المنجد گفته است. بنظر میآید مفاعله در آیه فوق برای کثرت باشد یعنی: منافقان شدیداً با خدا خدعه میکنند . * حقّا که منافقان خدا را فریب میدهند خدا فریب دهنده آنهاست. اگر گویند: آیا میشود به خدا نسبت مخادله داد؟ آیا میشود گفت که خدا فریب میدهد؟. گوئیم: این تعبیر و نظیر آن در قرآن بسیار است مثل ، ، ، . مکر ابتدائی مذموم و از صفات ناپسند است ولی مکر در مقابل مکر ممدوح و قابل ستایش است مثلا کسی که میخواهد شخصی را به خواب دهد و پول او را به دزدد این شخص متوجّه شده جای پول را عوض میکند. تصمیم اوّلی مذموم و قبیح است ولی حیله شخص دوم که د ر واقع چاره جوئی در مقابل حیله است ممدوح میباشد. آنچه در آیات فوق قابل دقّت است، این است که مکرد و مخادله خدا در مقام ثانی آمده علی هذا مکر پسندیده است و مذموم نیست . خدا به کسی حیله نمیکند و کسی را فریب نمیدهد، فریب دادن و حیله کردن در اثر جهل و نقصان است و خدا از آن دو بدور است ولی کسیکه از هدایت خدا اعراض میکند خود را مورد غضب خداوند قرار میدهد و گرفتار سخط حق تعالی میشود و این عبارت دیگر، مَکْرِ خدائی است . همچنانکه در جای رطوبتی نشستن موجب درد پا و روماتیسم است همانطور شقاوت و بدبختی معلول بی اعتنائی به حقّ است و چون این علیّت و معلولیّت ساخته خدا و مخلوق خداست لذا میگوئیم که خدا به او مکر کرد ولی واقع این است که به اثر قبیح عمل خود گرفتار شد در اثر حسابی که خدا قرار داده بود.
حیله کردن. فریب دادن. در قاموس گوید: «خدعه خرعاً: ختله واراد به المکروه من حیث لا یعلم» و خدیعه نیز به معنی حیله است . هر گاه بخواهند فریب دهند خدا برایت کافی است. . طبرسی فرموده: یخادعون در آیه بین الاثنین نیست زیرا مفاعله گاهی یکطرفی میآید مثل «عافاهُ اللّه وَ عاقَبْتُ الُّلصَّ» در اقرب الموارد گوید مخادله مثل خدع است . ناگفته نماند: مفاعله اغلب برای بین الاثنین الست و گاهی برای تکثیر میآید چنانکه در مقدّمه المنجد گفته است. بنظر میآید مفاعله در آیه فوق برای کثرت باشد یعنی: منافقان شدیداً با خدا خدعه میکنند . * حقّا که منافقان خدا را فریب میدهند خدا فریب دهنده آنهاست. اگر گویند: آیا میشود به خدا نسبت مخادله داد؟ آیا میشود گفت که خدا فریب میدهد؟. گوئیم: این تعبیر و نظیر آن در قرآن بسیار است مثل ، ، ، . مکر ابتدائی مذموم و از صفات ناپسند است ولی مکر در مقابل مکر ممدوح و قابل ستایش است مثلا کسی که میخواهد شخصی را به خواب دهد و پول او را به دزدد این شخص متوجّه شده جای پول را عوض میکند. تصمیم اوّلی مذموم و قبیح است ولی حیله شخص دوم که د ر واقع چاره جوئی در مقابل حیله است ممدوح میباشد. آنچه در آیات فوق قابل دقّت است، این است که مکرد و مخادله خدا در مقام ثانی آمده علی هذا مکر پسندیده است و مذموم نیست . خدا به کسی حیله نمیکند و کسی را فریب نمیدهد، فریب دادن و حیله کردن در اثر جهل و نقصان است و خدا از آن دو بدور است ولی کسیکه از هدایت خدا اعراض میکند خود را مورد غضب خداوند قرار میدهد و گرفتار سخط حق تعالی میشود و این عبارت دیگر، مَکْرِ خدائی است . همچنانکه در جای رطوبتی نشستن موجب درد پا و روماتیسم است همانطور شقاوت و بدبختی معلول بی اعتنائی به حقّ است و چون این علیّت و معلولیّت ساخته خدا و مخلوق خداست لذا میگوئیم که خدا به او مکر کرد ولی واقع این است که به اثر قبیح عمل خود گرفتار شد در اثر حسابی که خدا قرار داده بود.
wikialkb: ریشه_خدع
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید