خدایگانی


معنی انگلیسی:
patronage

لغت نامه دهخدا

خدایگانی. [ خ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل خدایگان. حالت خدایگان. ریاست. بزرگی. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
اگر کسی به هنر یا به فضل یا به نسب
خدایگانی یابد امیر دارد کار.
فرخی.
خدایگانی جز مر ترا همی نسزد
خدایگان جهان باش و از جهان برخور.
فرخی.
حجت مملکت بقول و بقهر
آیتی در خدایگانی دهر.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) پادشاهی سلطنتی .

فرهنگ عمید

پادشاهی.

پیشنهاد کاربران

بپرس