[ویکی فقه] در تلقی مردم یونان، خدایان به صورت انسان تصور می شدند و خصوصیات انسانی داشتند ولی جاودانه بودند. اساطیر یونان، فرهنگ انسانی خدایان بشمار می رود. می توان انبوه خدایان یونانی را به هفت گروه تقسیم کرد، خدایان آسمانی، خدایان زمین، خدایان حاصل خیزی، خدایان حیوانات، خدایان زیرزمین، خدایان گذشتگان یا قهرمانان، و خدایان اولمپی؛ چنان که هزیود گفت است، فراگرفتن نام های همه این خدایان بسیار دشوار است.
خدایان درجه دو عبارتند از :
← خدایان آسمان
نام خدایان اولمپی در اشعار هومر مکررا ذکر شده است. احتمالا خدایان اولمپی به وسیله اقوام مهاجم آخایای و دوری به یونان آمدند و خدایان بومی و موکنایی را تحت الشعاع قرار دادند. مثلا، در دو ناحیه دودونا و دلفی، گایا، الاهه زمین، از نظرها افتاد و به جای آن، زئوس (در دودونا) و آپولون (در دلفی) اهمیت یافتند. ولی خدایان درجه دوم مورد پرستش مردم ساده قرار می گرفتند، در صورتی که خدایان فاتح اولمپ، از مقر کوهستانی خود، بر اشراف کامروا فرمان می راندند. بدین سبب، شاعرانی چون هومر و هزیود، و مجسمه سازان فراوان، مطابق مقتضیات اشراف، پرستش خدایان اولمپی را ترویج کردند.در موارد بسیار، خدایان کوچک در خدایان بزرگ مستهلک می شدند یا به صورت وابستگان آنان در می آمدند، همچنان که دولت های کوچک معمولا ضمیمه یا تابع دولت های بزرگ تر می شدند، در نتیجه، شخصیت دیونوسوس، سیلنوس در اساطیر یونان نام هر یک از موجوداتی که نیمی آدم و نیمی جانور بودند، و در جنگل ها و کوهستان ها به سر می بردند. و دیوان بیشه ها و جنگل ها را به خود کشید؛ آرتمیس ارواح جنگلی و کوهستانی را در برگرفت؛ و پوسیدون بر همه پریان دریایی اشتمال یافت. پس، اعتقادات و مراسم و اساطیر وحشیانه ابتدایی از رواج افتاد و یونانیان، جهان را، که تا آن زمان جولانگاه شیاطین و دیوان و ارواح محسوب می شد، دستگاهی منظم دانستند که خدایانی با سازمان و سلسله مراتب مشخص بر آن حکومت می کنند؛ و این تحول فکری مسلما از تحول عمومی جامعه یونانی و استقرار نظام سیاسی جدیدی خبر می داد.
← زئوس خدای خدایان
در میان خدایان یونانی و حتی در میان خدایان اولمپی، خدایان کوچک کم اهمیت بسیار فراوان بودند، و هریک برخی از مظاهر بی شمار طبیعت را نمایش می دادند. از این زمره اند: هستیا (وستای رومی، خدای اجاق و آتش مقدس)، ایریس (رنگین کمان، قاصد زئوس)، هبه (خدای جوانی)، ایلیتویا (یاور زنان باردار)، دیکه (خدای عدالت)، توخه (بخت)، اروس (خدای عشق) که هزیود او را آفریننده جهان می دانست و ساپفو او را موجودی کینه توز و تلخ و شیرین خواند، هومنئوس (نغمه ازدواج)، هوپنوس (خواب)، اونیروس (رؤیا)، گراس (پیری)، لته (فراموشی)، تاناتوس (مرگ)، و موزها یا موسای (هنرهای زیبا)، کلیو، موز تاریخ؛ ائوترپه، موز شعر بزمی؛ تالیا، موز نمایشنامه های کمدی و اشعار عاشقانه؛ ملپومنه، موز تراژدی؛ ترپسیخوره، موز رقص و آواز؛ اراتو، موز غزل و اشعار هزل آمیز؛ پولومنیا، موز سرودها؛ اورانیا، موز نجوم؛ و کالیوپه، موز شعر حماسی. سه الاهه رحمت وجود داشتند، و دوازده خدای «ساعت» آنها را خدمت می کردند.خدایی به نام نمسیس نیک و بد را میان مردم تقسیم می کرد و کسانی را که در روزگار فراوانی نعمت افراط می نمودند (یعنی دستخوش هوبریس یا سعادت غرور آمیز بودند)، به بدبختی می انداخت. الاهگان انتقام یا ارینوئس هیچ ستمی را بی انتقام نمی گذاردند و یونانیان، از سر ترس، آنها را ائومنیدس (مهربانان) می نامیدند. الاهگان سرنوشت یا مویرای حوادث را تعیین و تثبیت می کردند. مفهوم سرنوشت چنان بر اندیشه یونانی سلطه می ورزید که حتی خدایان یونانی هم در اسارت سرنوشت هایی محتوم به سر می بردند. با چنین مفاهیمی، مذهب یونان محدودیت های خود را یافت و راه به علم و قانون باز کرد.
داستان شگفت خدای دیونوسوس
...
خدایان درجه دو عبارتند از :
← خدایان آسمان
نام خدایان اولمپی در اشعار هومر مکررا ذکر شده است. احتمالا خدایان اولمپی به وسیله اقوام مهاجم آخایای و دوری به یونان آمدند و خدایان بومی و موکنایی را تحت الشعاع قرار دادند. مثلا، در دو ناحیه دودونا و دلفی، گایا، الاهه زمین، از نظرها افتاد و به جای آن، زئوس (در دودونا) و آپولون (در دلفی) اهمیت یافتند. ولی خدایان درجه دوم مورد پرستش مردم ساده قرار می گرفتند، در صورتی که خدایان فاتح اولمپ، از مقر کوهستانی خود، بر اشراف کامروا فرمان می راندند. بدین سبب، شاعرانی چون هومر و هزیود، و مجسمه سازان فراوان، مطابق مقتضیات اشراف، پرستش خدایان اولمپی را ترویج کردند.در موارد بسیار، خدایان کوچک در خدایان بزرگ مستهلک می شدند یا به صورت وابستگان آنان در می آمدند، همچنان که دولت های کوچک معمولا ضمیمه یا تابع دولت های بزرگ تر می شدند، در نتیجه، شخصیت دیونوسوس، سیلنوس در اساطیر یونان نام هر یک از موجوداتی که نیمی آدم و نیمی جانور بودند، و در جنگل ها و کوهستان ها به سر می بردند. و دیوان بیشه ها و جنگل ها را به خود کشید؛ آرتمیس ارواح جنگلی و کوهستانی را در برگرفت؛ و پوسیدون بر همه پریان دریایی اشتمال یافت. پس، اعتقادات و مراسم و اساطیر وحشیانه ابتدایی از رواج افتاد و یونانیان، جهان را، که تا آن زمان جولانگاه شیاطین و دیوان و ارواح محسوب می شد، دستگاهی منظم دانستند که خدایانی با سازمان و سلسله مراتب مشخص بر آن حکومت می کنند؛ و این تحول فکری مسلما از تحول عمومی جامعه یونانی و استقرار نظام سیاسی جدیدی خبر می داد.
← زئوس خدای خدایان
در میان خدایان یونانی و حتی در میان خدایان اولمپی، خدایان کوچک کم اهمیت بسیار فراوان بودند، و هریک برخی از مظاهر بی شمار طبیعت را نمایش می دادند. از این زمره اند: هستیا (وستای رومی، خدای اجاق و آتش مقدس)، ایریس (رنگین کمان، قاصد زئوس)، هبه (خدای جوانی)، ایلیتویا (یاور زنان باردار)، دیکه (خدای عدالت)، توخه (بخت)، اروس (خدای عشق) که هزیود او را آفریننده جهان می دانست و ساپفو او را موجودی کینه توز و تلخ و شیرین خواند، هومنئوس (نغمه ازدواج)، هوپنوس (خواب)، اونیروس (رؤیا)، گراس (پیری)، لته (فراموشی)، تاناتوس (مرگ)، و موزها یا موسای (هنرهای زیبا)، کلیو، موز تاریخ؛ ائوترپه، موز شعر بزمی؛ تالیا، موز نمایشنامه های کمدی و اشعار عاشقانه؛ ملپومنه، موز تراژدی؛ ترپسیخوره، موز رقص و آواز؛ اراتو، موز غزل و اشعار هزل آمیز؛ پولومنیا، موز سرودها؛ اورانیا، موز نجوم؛ و کالیوپه، موز شعر حماسی. سه الاهه رحمت وجود داشتند، و دوازده خدای «ساعت» آنها را خدمت می کردند.خدایی به نام نمسیس نیک و بد را میان مردم تقسیم می کرد و کسانی را که در روزگار فراوانی نعمت افراط می نمودند (یعنی دستخوش هوبریس یا سعادت غرور آمیز بودند)، به بدبختی می انداخت. الاهگان انتقام یا ارینوئس هیچ ستمی را بی انتقام نمی گذاردند و یونانیان، از سر ترس، آنها را ائومنیدس (مهربانان) می نامیدند. الاهگان سرنوشت یا مویرای حوادث را تعیین و تثبیت می کردند. مفهوم سرنوشت چنان بر اندیشه یونانی سلطه می ورزید که حتی خدایان یونانی هم در اسارت سرنوشت هایی محتوم به سر می بردند. با چنین مفاهیمی، مذهب یونان محدودیت های خود را یافت و راه به علم و قانون باز کرد.
داستان شگفت خدای دیونوسوس
...
wikifeqh: خدایان_یونان_باستان