خدایان تشنه اند ( به فرانسوی: Les Dieux ont soif ) رمانی مهیب و تکان دهنده، اثر آناتول فرانس دربارهٔ برخی وقایع بعد از انقلاب فرانسه می باشد، که در سال ۱۹۱۲ منتشر شده است. این رمان سرگذشت انقلابیونی را روایت می کند که پس از رسیدن به قدرت خویی حیوانی به خود می گیرند و به نام آزادی دست به هر جنایتی می زنند. محور این رمان، به ماجرای یکی از انقلابیون فرانسوی یا به اصطلاح: یک هم شهری پاک پاریسی، به نام «اواریست گاملن» اختصاص دارد که پس از عضویت در هیئت منصفهٔ دادگاه انقلاب دگردیسی یافته و به موجودی سفاک و خونخوار تبدیل می شود تا جائیکه حتی از صدور حکم اعدام برای خواهرش نیز ابایی ندارد. بدین ترتیب در این رمان با دست مایه قرار دادن داستان مذکور بخشی از تاریخ انقلاب کبیر فرانسه روایت می شود. انقلابی که هر روز بیشتر از روزهای قبل فرزندان خود را بلعید، حتی سران اصلی انقلاب همچون دانتون و روبسپیر از این قاعده مستثنی نبودند.
... [مشاهده متن کامل]
خدایان تشنه اند از شاخصترین آثار آناتول فرانس، نویسنده فرانسوی می باشد که یک رمان بزرگ تاریخی به حساب می آید. قهرمان اصلی داستان یک نقاش جوان به نام «اواریست گاملَن»، شاگرد داوید بزرگ است که خود را از دل و جان وقف مصالح انقلاب کرده است و یک انقلابی تمام عیار و یک همشهری پاک محسوب می شود. برای او مارا و روبسپیر مظهر انقلاب هستند و حکم و اراده شان لازم الاجراست. اواریست از حوزه خود به کمون پاریس منتقل می شود و به عضویت هیئت منصفه دادگاه انقلاب درمی آید. از طرفی هنرش در زمینه نقاشی موجب ارتباط او با دختر جوان و زیبایی به نام «آلودی بلز» و عشق شدید او به این دختر می شود. دختری که پدرش یکی از ناشران بزرگ نقاشیهای باسمه ای است و در عین حال در مغازه ای با تابلوی «خدای عشق نقاش»، پرده های نقاشی می فروشد. در ادامه داستان مارا کشته می شود. استان وانده که استان باختری فرانسه است و اهالی آن بیشتر دهقان و پایبند به دین بوده و سلطنت طلب هستند، بر ضد انقلابیون پاریس، سر به شورش برمی دارد. از سویی از آنجا که از چند ماه قبل حکومت انقلابی به اتریش و همپیمان آن پروس ( که هر دو کشورتدارک جنگ با انقلابیون را می دیدند ) اعلام جنگ کرده بود، ارتشهای اروپا و در صدرشان نیروهای این دو کشور به فرانسه هجوم می آورند. روبسپیر که در این زمان فرمانروای بلامنازع فرانسه محسوب می شود با یاری هواخواهانش به بهانه این اتفاقات دوره «وحشت» ( ترور ) را در این کشور برپا می دارند. بدین ترتیب جنون خون آشامی اذهان عموم را فرامی گیرد و خدایان نوظهور که به قول آناتول فرانس همان اوباش هستند، تشنه خون می شوند: خدایان تشنه اند! در این گیر و دار اواریست گاملن بینوا، که در مقام قضاوت انجام وظیفه می کند مطمئن است که گرچه وظیفه ای ناخوشایند بر عهده دارد، اما به دلیل ضرورت انجام این وظیفه برای اهداف انقلاب هرگز نباید در برابر سرنوشت خود پا پس بکشد. پس بدون هرگونه ملاحظه ای به صدور احکام اعدام دست می زند و حتی برای خواهرش که با مرد سلطنت طلبی به خارج از کشور گریخته است چنین حکمی صادر می کند. در ادامه هنگامی که در ماه ترمیدور یک شورش ضدانقلابی برپا می شود، اواریست از میان بازوان معشوقه زیبایش آلودی می گریزد تا در کنار روبسپیر بجنگد و کشته شود… اواریست کشته می شود و دوره اقدامات هولناک ارتجاع به پایان می رسد. با شروع دوره دیرکتوار، زندگی پر از فساد و تجملاتی آغاز می شود و آلودی معشوقه زیبای اواریست، بی درنگ مرد دیگری را به جای او برمی گزیند و با مرد تازه همانگونه سخن می گوید که با اواریست می گفت!
... [مشاهده متن کامل]
خدایان تشنه اند از شاخصترین آثار آناتول فرانس، نویسنده فرانسوی می باشد که یک رمان بزرگ تاریخی به حساب می آید. قهرمان اصلی داستان یک نقاش جوان به نام «اواریست گاملَن»، شاگرد داوید بزرگ است که خود را از دل و جان وقف مصالح انقلاب کرده است و یک انقلابی تمام عیار و یک همشهری پاک محسوب می شود. برای او مارا و روبسپیر مظهر انقلاب هستند و حکم و اراده شان لازم الاجراست. اواریست از حوزه خود به کمون پاریس منتقل می شود و به عضویت هیئت منصفه دادگاه انقلاب درمی آید. از طرفی هنرش در زمینه نقاشی موجب ارتباط او با دختر جوان و زیبایی به نام «آلودی بلز» و عشق شدید او به این دختر می شود. دختری که پدرش یکی از ناشران بزرگ نقاشیهای باسمه ای است و در عین حال در مغازه ای با تابلوی «خدای عشق نقاش»، پرده های نقاشی می فروشد. در ادامه داستان مارا کشته می شود. استان وانده که استان باختری فرانسه است و اهالی آن بیشتر دهقان و پایبند به دین بوده و سلطنت طلب هستند، بر ضد انقلابیون پاریس، سر به شورش برمی دارد. از سویی از آنجا که از چند ماه قبل حکومت انقلابی به اتریش و همپیمان آن پروس ( که هر دو کشورتدارک جنگ با انقلابیون را می دیدند ) اعلام جنگ کرده بود، ارتشهای اروپا و در صدرشان نیروهای این دو کشور به فرانسه هجوم می آورند. روبسپیر که در این زمان فرمانروای بلامنازع فرانسه محسوب می شود با یاری هواخواهانش به بهانه این اتفاقات دوره «وحشت» ( ترور ) را در این کشور برپا می دارند. بدین ترتیب جنون خون آشامی اذهان عموم را فرامی گیرد و خدایان نوظهور که به قول آناتول فرانس همان اوباش هستند، تشنه خون می شوند: خدایان تشنه اند! در این گیر و دار اواریست گاملن بینوا، که در مقام قضاوت انجام وظیفه می کند مطمئن است که گرچه وظیفه ای ناخوشایند بر عهده دارد، اما به دلیل ضرورت انجام این وظیفه برای اهداف انقلاب هرگز نباید در برابر سرنوشت خود پا پس بکشد. پس بدون هرگونه ملاحظه ای به صدور احکام اعدام دست می زند و حتی برای خواهرش که با مرد سلطنت طلبی به خارج از کشور گریخته است چنین حکمی صادر می کند. در ادامه هنگامی که در ماه ترمیدور یک شورش ضدانقلابی برپا می شود، اواریست از میان بازوان معشوقه زیبایش آلودی می گریزد تا در کنار روبسپیر بجنگد و کشته شود… اواریست کشته می شود و دوره اقدامات هولناک ارتجاع به پایان می رسد. با شروع دوره دیرکتوار، زندگی پر از فساد و تجملاتی آغاز می شود و آلودی معشوقه زیبای اواریست، بی درنگ مرد دیگری را به جای او برمی گزیند و با مرد تازه همانگونه سخن می گوید که با اواریست می گفت!
هو
رمانی از آناتول فرانس. ترجمه فارسی نیز دارد.
رمانی از آناتول فرانس. ترجمه فارسی نیز دارد.