خدانخواسته. [ خ ُ ن َ خوا / خا ت َ / ت ِ ] ( ق مرکب ) مانند خداناکرده.همواره بر سر جملات تمنی درآید. خدا نکند که چنین واقع شود. ( آنندراج ). خدا نکند. خدانکرده : به رشک الفت صد مدعی کسی چه کند خدانخواسته گر یار مهربان باشد؟
میرنجات ( از آنندراج ).
|| کلمه ملامت که موقع تنبیه گویند. ( از ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
مانند خدا ناکرده همواره بر سر جملات تمنی در آید .
فرهنگ عمید
هنگام آرزوی دور داشتن آفت و رویدادی ناخوشایند بیان می شود، خدا ی نکرده.