خداناباوری

دانشنامه عمومی

خداناباوری، [ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴] بی خدایی[ ۵] یا آتئیسم[ ۶] ( به انگلیسی: Atheism ) ، در جامع ترین معنا، نداشتن باور به وجود خدا یا خدایان است. [ ۷] [ ۸] خداناباوری در معنایی کم تر جامع، رد کردن اعتقاد به وجود داشتن خدا است. [ ۹] در معنایی محدودتر، خداناباوری، یعنی باور به اینکه هیچ خدایی وجود ندارد. [ ۱۰] [ ۱۱] خداناباوری، در مغایرت با خداباوری است[ ۱۲] که خداباوری در عام ترین شکل خود، این اعتقاد است که حداقل، یک خدا وجود دارد. [ ۱۳] [ ۱۴]
ریشه کلمه آتئیسم به زبان یونانی باستان بازمی گردد. در این زبان، کلمه ἄθεος ( آتئوس ) به معنی «بدون خدا ( یان ) » برای خوارشماری کسانی که پرستش خدایان مورد قبول جامعه را رد می کردند استفاده می شد. [ ۱۵] کلمه آتئیسم با کاربرد کنونی اش، برای اولین بار در قرن ۱۶ میلادی به کار گرفته شد؛[ ۱۶] پس از رواج آزاداندیشی و شک گرایی علمی و در نهایت، نقد ادیان، از این کلمه نیز به طور محدودی استفاده شد. برای اولین بار در قرن هجدهم، در جریان عصر روشنگری، افرادی خودشان را علناً آتئیست می نامیدند. [ ۱۷] [ ۱۶] انقلاب فرانسه و نیز آتئیسم بی سابقه ای که به همراه آن آمد، نخستین جنبش سیاسی مهم در تاریخ بود که اهدافی نظیر تشکیل جامعه ای بر پایه عقل و منطق بشر—در مقایسه با جوامع مبتنی بر دین—را دنبال می کرد. [ ۱۸]
استدلال های مطرح شده برای آتئیسم، به دسته های گوناگونی، همچون استدلال های علمی، فلسفی، اجتماعی و تاریخی تقسیم می شوند؛ هرچند که استدلال های علمی را خداناباوران علمی مطرح می کنند که جدا از استدلال های دیگر است. [ ۱۹] [ ۲۰] دلایل عقلانی که برای عدم باور به خدا ( یان ) مطرح می شود شامل نبود شواهد تجربی برای موجودیت خدا ( یان ) ، [ ۲۱] [ ۲۲] برهان شر، برهان وحی های متناقض، رد مفاهیمی که قابل ابطال پذیری نیستند و برهان اختفای الهی است. [ ۲۱] [ ۲۳] به گفته خداناباوران، آتئیسم نسبت به خداباوری، با اصل اختصار تبیین سازگارتر است و چون همه انسان ها در زمان تولد به هیچ خدایی باور ندارند، در نتیجه، بار اثبات بر دوش بی خدایان نیست که عدم وجود خدا ( یان ) را اثبات کنند؛ بلکه دینباوران باید دلایل عقلانی برای وجود یک یا چند خدا ارائه کنند. [ ۲۴] هیچ دیدگاه یکسانی دربارهٔ بی خدایی وجود ندارد که برای همه بی خدایان، قابل قبول باشد؛[ ۲۵] هرچند گروهی از آتئیست ها به فلسفه های مبتنی بر سکولاریسم، مانند انسان گرایی سکولار گرایش دارند. [ ۲۶]
عکس خداناباوریعکس خداناباوریعکس خداناباوریعکس خداناباوریعکس خداناباوریعکس خداناباوری
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

تفسیر علمی آیه قرآنی 《ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحده 》با هدف رفع کلیه ابهامات و اوهامات و خرافات انباشته شده بر روی حقیقت و نور آن و نشان دادن راه و روش چگونگی رجعت یا بازگشت همه افراد انسانی ( منجمله بقیه موجودات ) به این دنیا پس از مرگ: خداوند متعال حقیقی و واقعی یعنی خدا از دیدگاه علمی ( و نه خدای کلمه ای، مفهومی و ایده ای از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان و آتئیسم ) در آفرینش اولیه ملکوتی یا آسمانی محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، کلیه نفوس نباتی و حیوانی و انسانی را از نفس واحد و بیکران خود و هرکدام را بصورت زوجی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده و به هرکدام جاودانگی اهداء نموده و نه از نفس یک موجود خیالی اوهامی تحت نام آدم. و کالبد های موجودات زنده و غیر زنده را از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی ( هردو ابعاد خود وی ) بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک آفریده و نه از عدم یا نیستی از دیدگاه دینی و نه از هیولی اولی از دیدگاه فلسفی که معلوم نیست چیست غیر از یک مفهوم تاریک و تهی از معنا و محتوا و نه از تارها یا ریسمان های نوسانگر انرژی از دیدگاه بعضی خیالپردازان شبه علمی. و پس از مرگ ، کالبد ها یا تن ها و یا بدن های تثلیثی ( مادی روحی روانی ) را بر نمی انگیزاند بلکه من ها در نفس مجرد یا منِ واحد خود بموازات خواب ژرف و شیرین در طی حالت برزخ به کمک حواس، غرایز، فهم و عقل بیکران خویش از مشاهده و تجربه عشق و زندگی روئیایی با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار می نماید تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر. این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی مبدء و معاد از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود. لذا بینش، باور و تصویر وحیانی دینی به شکل 《دنیا - برزخ - آخرت 》 حقیقت ندارد و منعکس کننده کلام خدای حقیقی و واقعی نمی باشد، زیرا همانطور که بیان گردید، پایان عالم یا حالت برزخ برای هر فرد انسانی مصادف خواهد بود با بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و نه وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت.
...
[مشاهده متن کامل]

از دیدگاه فردی من ( با نام های مستعار قبلی از قبیل قندی، سوسی، لوسی ، سالوماه ، . . . . ) خدای حقیقی و واقعی موجودیست بیکران یا بینهایت و لذا هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد. چنین خدائی هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از محیط و محتوای مجموعه باز و بیشمار جهان های متناهی و مساوی و موازی و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی با هم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی خاص و ویژه خویش برخوردار می باشند و آنهم از طریق گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن.
باور داشتن و یا باور نداشتن به خدا از اهمیت برخوردار نمی باشند بلکه شناخت چیستی و کیستی خدا. هدف این سفر دایره وار دنیوی رجعت یا بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه با کمیت و کیفیت بهشت برین می باشد و نه رجعت یا بازگشت به خدا و حضور یافتن انسان در دادگاه عدل الهی بر اساس حکمت های موسائی - تَورائی ( توراتی ) ؛ ایسائی - ایوان گلیئی ( انجیلی ) و محمّدی - قرآنی. حرکت های نوسانی انقباض و انبساط، نزولی و صعودی، وحدت دمائی - کثرت - وحدت دمائی مجدد در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار به خود خدا تعلق دارند بهمراه اجزاء و نه جوهر ملاصدرا حکیم مسلمان و بنیانگذار حکمت متعالیه.
وعده های بهشت و جهنم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان با هدف زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و در حافظه تاریخ. خدای حقیقی و واقعی افراد انسانی را در جوامع مختلف بشری به دو بخش وسیع، دو جبهه یا جناح بزرگ؛ یکی موئمنین و دیگری کفار تقسیم ننموده بلکه انبیا و اولیا آیینی و دینی طرفداران و پیروان اندیشه ها، افکار، خیالات و اوهامات، گفتار ، اعمال و سنت های خود را موئمن و بیگناه و مخالفین را کافر و گناهکار نامیده اند. آن تقسیم بندی مصنوعی - کذائی - دروغین و گمراه کننده تاکنون ادامه یافته و تا آینده های دور دست هم ادامه خواهد داشت. آئین یکتا پرستی هم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی از آسمان نازل نشده و بر هستی و وجود انسان تحمیل نگردیده بلکه بر خاسته از دل و زمینه های دوران حاکمیت آیین های بت پرستی بوده و لذا هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین، وارث برحق، ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی.
عشق و زندگی روئیایی - برزخی در طول این سفر از یکطرف و عشق و زندگی واقعی - معادی در پایان این سفر دایره مقطعی از طرف دیگر ( هر دو با کمیت و کیفیت بهشت برین ) بطور مطلق مستقل از کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی صورت می پذیرند.
طول زمانی این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی در ادوار فراوان ( دقیقا به تعداد کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ) همیشه مساوی خواهد بود با معکوس زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه. تبدیل این زمان به سال شمسی ( یا قمری ) به کمک یک ماشین حساب مناسب به عهده خوانندگان گرامی که علاوه بر اعتقاد و ایمان و امید به خدا به محاسبه هم علاقه مند باشند و به شعار الله اکبر اکتفا نکنند.

کافر شدن
خداباوری ( Theism )
خداناباوری - بی خدایی ( Atheism )
ضدخدایی - خداستیزی ( Antitheism )
غیرخداباوری ( Nontheism )
ندانم گرایی ( Agnosticism )
ضد دین ( Anti - religion )
دین ناباوری - بی دینی ( irreligion )
...
[مشاهده متن کامل]

دادارباوری - خدااِنگاری ( Deism )
خدانامهم دانی - بی خدایی عمل گرا ( Apatheism )
خداناشناس دانی ( Ignosticism )
همه خدایی ( Pantheism )
همه دادارباوری ( Pandeism )
خدافراگیردانی - همه درخدایی ( Panentheism )
پساخداباوری ( Post - theism )
تراخداباوری ( Transtheism )
هستی گرایی ( Existentialism )
هیچ گرایی - پوچ گرایی ( Nihilism )
شک گرایی ( Skepticism )
این ها همگی با هم از لحاظ معنا تفاوت دارن

theos بر خلاف ظاهر یک واژه واحد نیست بلکه یک عبارت به زبان کردی - فارسی بصورت زیر است :
تِ او س . تِ در زبان کردی ( حداقل کرمانشاهی ) ضمیر دوم شخص مفرد است و معادل " تو " در زبان فارسی است. حرف " س " در آخر این عبارت مخفف " است " می باشد. او هم ضمیر سوم شخص مفرد و اشاره به خداوند است. بنابراین این واژه یونانی به معنای زیر می باشد : تو خدا هستی . و تو در این جمله اشاره به همه چیز و همه کس دارد. منظور یونانی ها از این کلمه همان بینش عارفان دینی می باشد که جهان و کلیه موجودات درون آنرا جلوه و تجلی و ظهور اسماء و صفات باری تعالا می پندارند که حقیقت دارد، به این دلیل ساده که خدواند بینهایت است و در بر گیرنده همه چیز و همه کس. یعنی هیچ چیزی نمیتواند خارج از هستی بیکران خداوند و موجودیتی غیر از موجودیت او داشته باشد. واژه Tao در زبان چینی هم یک عبارت به زبان فارسی می باشد : تا او .
...
[مشاهده متن کامل]

به معنای " تا رسیدن به او " . می گویند انسان قبل از زبان در آوردن بانگ آوای " اووووو " را همیشه از گلو سر می داده است که کشیده شدن " او " می باشد. همان ضمیر سوم شخص مفرد در زبان فارسی. پس می توان گفت که
" او " اولین کلمه ای است که از گلو و زبان انسان جاری شده است. شاید هم " اوه " بوده باشد یعنی : آخ .
گاهی اوقات به نظر میرسد که سرزمین ایران اولین مهد و گهواره دین بوده باشد، البته منهای خیالات نابینای ناسیونالیزم یا ملی گرایی کور. واژه یونانی theosophie با تلفظ تئوصوفی هم یک عبارت به زبان فارسی - کردی است. یعنی یک صوفی که خود و دیگری ( من و تو و ما ) را با حق یکی می پندارد. همان باور حلاج. عبارت معروف : اِنا الحق به معنای " من حق هستم " نمی باشد بلکه ما حق هستیم. و ما به معنای همه چیز و همه کس. زیرا در عبارت " اِنا الله " واژه " اِنا " به معنی من مفرد نمی باشد بلکه جمیع ما و یا کلیه موجودات زنده و غیر زنده. حرف a در واژه atheos با تلفظ آتئوس به احتمال قوی به معنای آغاز و یا ماقبل می باشد. و در حالت اول اشاره به این حقیقت دارد که ما از خداییم . و در حالت دوم اشاره به تاریخ ماقبل " باور به خدا " دارد. منظور اینکه انسان قبل از اینکه به خدایان و پس از آن به خدای واحد باور یابد، بی باور بوده است. لذا " بی باوری " در سرشت و طبیعت اولیه انسان ریشه دارد که یک امر طبیعی بوده و هست و هیچ گناه و خطایی محسوب نمی شود. نتیجه اینکه بر خلاف دیدگاه پیامبران بزرگ و عظیم الشان، خداوند متعال به هنگام معاد یا پس از پایان سفر و برگشت به حالت اولیه محض بهشتی هستی خویش هیچ انسانی را بابت بی باوری و نا باوری تنبیه نخواهد کرد. امید اینکه دینداران و مراجع تقلید دینی بتوانند به حمد خداوند متعال و ایزد دانا و توانا به این حقیقت دست یابند. که خدای نا خواسته دود ( دوخا ) ناباوری باطنی و باورمندی ظاهری به دیدگان نشان صدمه ای وارد نکند.

با عرض سلام و تقدیم احترام،
به نظر این حقیر نباید مقولات خدا باوری و دین را مترادف و معادل و هم معنی دانست و به همین ترتیب مقولات خدا ناباوری و بی دینی را. هر فرد انسانی از این حق برخوردار است که به خداوند متعال اعتقاد و باور و ایمان و اعتماد و اطمینان و امید داشته باشد بدون اینکه مجبور باشد گردن خودرا زیر بار این یوغ یا آن یوغ شریعت مذهبی قرار دهد و افسار فهم و عقل خودرا به به دست فهم و عقل فلان مرجع تقلید بسپارد و از او انتظار داشته باشد که تعریف و تصور روشنی از خداوند را به او ارائه دهد. آتیسم یک جریانی است که در صدد آوردن یک دین و مذهب جدید در مقابله با ادیان و آیین ها و مذاهب موجود می باشد. همان مثل معروف " سگ زرد و برادری و برابری و رقابت با شغال پیر " . در طول تاریخ بشریت همانطور که برده ها تحت تصاحب و مالکیت برده داران ؛ زمین ها و رعایا تحت مالکیت مالکین و کارگران و ابرار تولید و سرمایه در مالکیت و انحصار سرمایه داران بوده است، همان طور مفاهیم خدایان و تمثیل های بتی آنها در مالکیت و انحصار صاحبان بتکده ها ؛ تمپل ها بوده است و بنیانگذاران ادیان و مذاهب و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی - مذهبیِ پیرو یک خدای واحد آن انحصارات را در هم شکسته و مفهوم خدای واحد را در اختیار و به انحصار خود در آورده اند و آنهم بیشتر در جهت ارضای شهوت غریزه شهرت طلبی و نام آوری. لذا قصد و هدف و نیت پیامبران در ریشه و اصل کشف حقیقت و احساس و لمس و تجربه آن نبوده است بلکه تعویض امر تصاحب و مالکیت و انحصارات . مثال : من بت های شما را نمی پرستم، شما باید بت مورد علاقه مرا ستایش کنید. بت های گلی و چوبی و سنگی شما ساخته دست های خود شماست و فاقد روح و روان و جان اند و نمیتوانند نیاز های شما را برطرف کنند، در عوض بت غیبی ما همه نیاز های شمارا برطرف می نماید، مشروط بر اینکه هم او بخواهد و هم شما با تمام وجود بخواهید. اگر هم احیانا هیچکدام از نیاز های شما را بر نیاورد، نشانه آن است که پایه و اساس اعتقاد و ایمان شما تق و لق بوده و مرتکب کفر گردیده اید. من شما را دعوت می کنم که دین و آیین مرا پذیرا شوید و زیر یوغ شریعت من قرار گیرید و موئمن و پیرو من و اهل بیت من گردید تا بت غیبی من و قوم من از سر تقصیر و گناهان شما بگذرد و در عالم آخرت شمارا به عذاب الیم در جهنم گرفتار ننماید. به همه شما اخطار میدهم که پس از مرگ وارد عالم برزخ خواهید شد و در آنجا عذاب های موقتی در سیاه چاله های برزخی در انتطار شماست و آن عذاب ها آنچنان سخت خواهند بود که هر لحظه با افسوس حسرت از خدای من در خواست برگشت به دنیا را خواهید نمود که بتوانید از آن طریق اعمال خودرا اصلاح نمایید. آنگاه خدای من و قوم ام به شما پاسخ خواهد داد : خیال تان راحت ؛ خاطر تان جمع باد و مطمئن باشید که ما شمارا نه تنها یک بار دیگر به دنیا باز خواهیم گرداند بلکه بیشمار بار، تا هر بار یکی دیگر از جنبه های وجودی شما یا یکی از نفوس عشره و یا یکی دو تا از خویشتن های دهگانه شما ، ظهورات اسماء و صفات مارا در لایه های مختلف هستی بیکران ما تجربه کنند. از ناقص ترین مرتبه و لایه تا برترین سطح و مرتبه.
...
[مشاهده متن کامل]

کور خوانند آنانی که بر این باورند که دیگر به دنیای مادی - روحی - روانی ساخته دست ما بر نمی گردند. و خواهد گفت : به آنان بگو و از آنان به پرس که چنین خاطر جمعی و باور و اطمینان را از چه منبعی به ارث برده اند ؟ که گویا برای همیشه از چرخه دهر قاهر ما رها شده باشند و به دنیا بر نگردند. !! به آنان بگو و از آنان سوال کن که : مگر فراموش کرده اید که ما با قدرت و دانش و حکمت و رحمت و محبت و عشق و صبر بیکران خویش در حالت محض بهشتی اولیه قبل از آغاز سفر هرکدام از شما را معجزه آسا به شکل خانواده ده عضوی در سطح کمال از هستی خویش آفریدیم و به شما حیات محض و جاودانه اهداء نمودیم و قول دادیم که همگی در پایان سفر صحیح و سالم به همان حالت اولیه باز خواهید گشت و هیچ کدام از شما ها در طول سفر و طی راه دور و دراز آن در گوشه و کناری از هستی بیکران من گم و گول نخواهید شد. مگر فراموش کرده اند که قبل از آغاز سفر در گوش هرکدام از آنان دو بیت شعر سرودیم :
پیاده شدن از این قطار هستی در طول سفر محال خواهد بود ازاین خیال و فکرت دست بردار
چونان که می بینی محیط اش فاقد در و پنجره و مطلقا مسدود است و جاودانه پایدار
از خداوند متعال خواهانم که جمیع مراجع تقلید کلیه آیین ها و ادیان و مذاهب کلیه جوامع بشری را از غرق شدن بیشتر در ظلمت جلوگیری نماید و کلیه آنان را از این ظلمت نجات دهد و آنان را به سوی روشنایی نور خویش هدایت نماید.

بپرس