خداساز

لغت نامه دهخدا

خداساز. [ خ ُ ] ( ن مف مرکب ) ساخته خدا. چون : کار خداساز. کعبه خداساز. محراب خداساز. ( از آنندراج ) :
منت گذار ورطه امداد کی شود
کار گذشته را که خداساز میشود.
میرزا جلال ( از آنندراج ).
مژده درد دوستی یافت شفایی از ازل
بیم زوال کی بود عشق خداساز را.
حکیم شرف الدین شفایی ( از آنندراج ).
گر کنم رو بسوی کعبه دیگر کفر است
تا چو ابروی تو محراب خداسازی هست.
دانش ( از آنندراج ).
رسی بدوست توانی اگر بخود برسی
ز طرف دل مگذر کعبه خداسازی است.
دانش ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس