خداجو

لغت نامه دهخدا

خداجو. [ خ ُ ] ( نف مرکب ) خداجوی. طالب خدا. ( آنندراج ). موحد. دیندار. ( از ناظم الاطباء ) :
چند جویی خدای را خداجو
من خدا من خدا من خدایم.
ادیب نیشابوری.

دانشنامه عمومی

خراجو یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی ایران است. این شهر مرکز بخش سراجو شهرستان مراغه است. [ ۲] شهر خراجو ( با نام قدیمی و اصلی خراجو ) ، مرکز بخش سراجو و در حدود ۳۰ کیلومتری شرق مراغه و ۲۶ کیلومتری جنوب کوه سهند واقع شده است؛ و با روستاهایی چون: ملاقاسم، شیخ جان، بلوک آباد، گلستان سفلی، گلستان علیا، صومعه سفلی و تازه کند همسایه می باشد.
بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن آمار سال ۱۳۹۰در حدود ۱۵۸۴ و در سرشماری آمار نفوس و مسکن در سال 1395، [ ۳] ۱۸۲۴ نفر ( ۵۷۴ خانوار، ۸۷۲ مرد و ۹۵۲ زن ) بوده است. شهر خداجو ( روستای خراجو ) تا سال ۱۳۷۳ تابع بخش مرکزی شهرستان مراغه بوده که در سال ۱۳۷۴ طی تصمیمات هیئت دولت به بخش و در سال ۱۳۷۷ به شهر ارتقا یافت.
برخی آثار تاریخی شهر خداجو عبارت اند از:
• کوه قره بابا: این محوطه در کنار پل راه آهن مراغه به میانه واقع شده است.
• محوطهٔ خرابلر ( خرابالار ) و تپهٔ زینال ( زینال تپه سی )
وجه تسمیهٔ بعضی از جای ها:
• آغ قایا اوستو: به خاطر وجود تخته سنگ های سفید بزرگ ( قیه=صخره )
• آغ یئرلر: سفید بودن خاک زمین
• چتین دره: به خاطر وجود پیچ ها و ارتفاع زیاد دره ( چتین=سخت، دشوار )
• داش بولاغ: سنگی بودن چشمه
و از سایر اسامی طبیعت خداجو می توان به: بالی درسی، ایلاتلار یولی، مشه آرخی، داش بلاغی، قارقا درسی، دیمان درسی، جادا درسی و… اشاره کرد.
عکس خداجوعکس خداجوعکس خداجوعکس خداجوعکس خداجوعکس خداجو
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس