خجول

/xajul/

مترادف خجول: خجالتی، شرم رو، کمرو، محجوب

متضاد خجول: پررو، گستاخ

برابر پارسی: شرمسار، آزرمگین، شرمگین، کمرو

لغت نامه دهخدا

خجول. [ خ َ ] ( از ع ، ص ) شرمگین. شرمگن. شرمسار. آنکه بسیار شرم آورد. شرمناک.

فرهنگ فارسی

( صفت ) شرمگین شرم زده شرمسار .

فرهنگ معین

(خَ ) [ ع . ] (ص . ) شرمگین ، شرمنده .

جدول کلمات

شرمسار

مترادف ها

shy (صفت)
خجل، خجول، کمرو، محجوب، خجالتی، ترسو، رموک

bashful (صفت)
فروتن، خاضع، خجول، کمرو، محجوب، خجالتی، خجالت کش، ترسو، فای

blushful (صفت)
خجول

shamefaced (صفت)
خجول، کمرو، خجالتی، خجالت کش، ترسو

self-conscious (صفت)
خجول، خجالتی، خوداگاه

پیشنهاد کاربران

بپرس