خجنده

لغت نامه دهخدا

( خجندة ) خجندة. [ خ ُ ج َ دَ ] ( اِخ ) نام دیگر خجند است نزد جغرافیانویسان اسلامی. یاقوت این شهر را در معجم البلدان چنین می آورد. خجنده در اقلیم چهارم واقع و طولش 92 درجه و نیم و عرضش 37 درجه و ده دقیقه است. این شهر بر ساحل سیحون بماوراءالنهر و بمشرق سمرقند در فاصله ده روز راه قرار دارد و از شهرهای نظیف و پاک و پرمیوه ماوراءالنهر است و چون آن شهر بنظافت در آنجا نیست. از میانه ٔخجنده نهری می گذرد و متصل به آن نیز کوهی باشد. ابن الفقیه درباره مردی منسوب به آن سامان ساخته است :
و لم ار بلدة بازاء شرق
ولاغرب بانزه من خجنده
چون سلم بن زیاد بعاملی یزیدبن معاویه بن ابی سفیان بر خراسان وارد شد در حالی که بسغد اقامت داشت لشکری به خجنده فرستاد که در بین آنها اعشی همدان بود و این لشکر هزیمت یافت و اعشی این بیت را ساخت :
لیت خیلی یوم الخجندة لم نهَ
زم ، و غودرت فی المکر سلیبا
اصطخری می گوید: خجنده در همسایگی فرغانه قرار دارد و با آنکه عاملی مجزاست ولی ما آنرا در جزو فرغانه آورده ایم. این ناحیه در غرب نهر شاش «چاچ » واقع و طول آن بیش از عرضش میباشد. درازای آن بیش از فرسخی است و در این طول باغها و منازل قرار دارد. غیر اوزکند او را عاملی نیست و باغها و منازل آن نیز بسیار بزرگ و وسیعند. قرای خجنده کم است و آنراشهری و کهن دزی است و شهر آن بسیار پاک و پاکیزه می باشد و در آن میوه هایی ببار می آید که بر میوه های نواحی دیگر فضیلت دارد. مردمش بسیار زیبا و مردانه اند آذوقه این نقطه برای ساکنان آن کافی نیست و از سایر نواحی چون فرغانه و اشروسنه کالا به آن جا وارد میکنند. کشتیها در نهر شاش بحرکت درمی آیند و شاش نهر بسیاربزرگی است که از نهرهای بسیاری تشکیل می یابد و از حدود ترک و اسلام می آید، و اصل آن نهری است که از بلاد ترک در حدود اوزکند سرچشمه میگیرد و پس از پیوستن نهر خوشاب و نهر اوش به آن و عظیم گردیدن آن بسوی اخسیکت می رود و بعد از آن بر جانب خجنده و بنکت و بیسکندمی گذرد و بسوی فاراب می رود و چون از صبران گذشت در دشتی که بر جانب آن اتراک غز زیست می کنند تشکیل بستری می دهد و سپس بزمین غزان جدید می رسد و سرانجام بدریاچه خوارزم می ریزد و جماعتی از محدثان بدانجا منسوبند. ( از یاقوت در معجم البلدان ). لسترنج می گوید: خجنده اولین شهر فرغانه در طرف باختر و سر راهی است که از سمرقند می آید در ساحل چپ سیحون و یک فرسخ در جنوب آن ربض کند واقع بوده. خجنده در کناره آن رود کشیده شده و بسیار کم عرض بود یک قلعه و یک زندان و مسجد جامعه در داخل شهر و قصر فرماندار در میدان ربض قرار داشت. ابن حوقل خجنده را شهری بسیار قشنگ شمرده و گفته است : اهالی این شهر قایقها و کشتی هایی دارند که بوسیله آنها روی رود سیحون سفر میکنند. ربض کند را بقول قزوینی کند بادام نیز می گفتند چون بادام آن فراوان بوده و یک نوع بادام پوست نازک داشت که وقتی آنرا در دست می فشردند مغز آن از پوست جدا می گردید. ( از سرزمینهای خلافت شرقی ص 510 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خجنده، ناحیه تاریخی و شهری در آسیای میانه می باشد که در جمهوری تاجیکستان واقع شده است.
این ناحیه بخشی از مغرب سرزمین فرغانه بود، که در ساحل رود سیحون قرار داشت. کوه های قورمه و رشته کوه های چنغل، از سمت جنوب و مغرب به سوی شمال و مشرق، به طول ۱۷۰ کیلومتر، مرز آن را تشکیل میداد. مرز غربی سرزمین خجند رود کوچک آقسو بود که پس از پیوستن به رود سیحون، مرز خجند را با شهر اُشروسَنَه تشکیل میداد. مرز شرقی خجند در امتداد ساحل سیحون تا گذرگاه آبی چهل محرم امتداد داشت و مرز شمال شرقی آن از چهل محرم در امتداد رود سیحون به سوی شمالشرقی، به روستای پونوک و کوه چنغل متصل می شد. طول رود سیحون در ناحیه خجند ۱۹۵ کیلومتر، عرض آن ۱۶۰ تا ۱۸۰ متر و عمق آن حداکثر ۳۵ متر بود.
شهر
خجند از شهرهای مهم تاجیکستان است. آب و هوای آن خشک و گرم و اختلاف دمای آن در شبانه روز زیاد و بارندگی آن اندک است. تابستان آن گرم و زمستان آن سرد و طاقت فرساست. حداکثر میانگین دمای شهر خجند در تیر ْ۹ر۲۸، حداقل میانگین آن در دی ْ۷ر۰- و میانگین دمای سالیانه آن ْ۸ر۱۴ است. میزان متوسط بارندگی در خجند به ۱۴۳ میلیمتر در سال می رسد.
← موقعیت جغرافیایی
خجند، شهر کهنی است با سابقه ۲۵۰۰ ساله. این شهر در زمان کورش کبیر هخامنشی( ۵۵۹ـ۵۳۰م) یکی از شانزده ساتراپ امپراتوری هخامنشی بود. پس از یورش یونانیان به خجند و تخریب آن به دست اسکندر مقدونی( ۳۲۷ـ ۳۲۹قم) شهری در کنار آن ساخته شد که اسکندریه نام گرفت. (د. ایرانیکا، ذیل مادّه).در افسانه ها، بنای خجند را به کیخسرو نسبت داده اند. ابن بلخی بنای شهر را به فیروز، فرزند یزدگرد، نسبت داده و نوشته است که دیوار پنجاه فرسنگی خجند حد فاصل ایران و توران بود.روایتهای فتح خجند به دست مسلمانان در منابع اسلامی مغشوش و ناهماهنگ است. ظاهرآ خجند در زمره شهرهایی است که چندبار فتح شده است. نخست در روزگار حکومت مهلَّب بن ابی صفره (۷۸ـ۸۲) تصرف شد و بار دوم، قتیبةبن مسلم در سال ۹۴ پس از چند نبرد پیاپی آن جا را تسخیر کرد. یک دهه بعد در سال ۱۰۴ خجندیان با همدستی سغدیان بر مسلمانان شوریدند، اما سعید حَرَشی آنان را به شدت سرکوب کرد. در قرن سوم هجری، ابن خرداذبه خراج سالیانه شهر خجند را، بابت عشریه، صدهزار درهمِ مُسَیَّبی ضبط کرده است. وی و قدامةبن جعفر فاصله خجند تا غول کانداز را چهار فرسخ قید کرده اند.ابن فقیه، در اواخر قرن سوم، نوشته است هیچ شهری در مشرق و مغرب به زیبایی خجند نیست. به نوشته جیهانی، خجند نزدیک فرغانه است ولی از اعمال فرغانه نیست. وی می نویسد شهر دارای قه ندز (که ندژ) و مسجدجامع و دارالاماره و در غایت خوشی و پاکی است و مردمان آن باجمال، معاشر و بامروتاند. اصطخری نوشته است که تجار از رودخانه بزرگ آن برای حمل و نقل کالا استفاده می کنند.
خجند در حدودالعالم
...

پیشنهاد کاربران

بپرس