خجلت ناک. [ خ ِ ل َ ] ( ص مرکب ) خجلت زده. شرمسار. شرمگین. شرم زده. شرمگن : بپذیرفت چون از تلخی اندکی گشته بود خجلت ناک.عرفی ( از آنندراج ).