خجر
لغت نامه دهخدا
خجر. [ خ ِ ج ِرر ] ( ع ص ) بسیارخوار. بسیارخورنده. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ).ج ، خِجِرّون. || بددل. ( از منتهی الارب ). جبان و روگردان از جنگ. ( از متن اللغة ). ج ، خجرون.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید