خجالت کشیدن


مترادف خجالت کشیدن: خجل شدن، شرمگین شدن، شرمسار شدن، شرمنده شدن، خجل گشتن، خجالت بردن

برابر پارسی: شرم داشتن، شرمنده شدن

معنی انگلیسی:
to blush, to feel(or be)ashamed

لغت نامه دهخدا

خجالت کشیدن. [ خ َ / خ ِ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شرمساری بردن. خجالت بردن. شرمگین گشتن. خجالت زده شدن. شرم زده شدن. حالت خجلت در انسان محقق شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) شرمسار شدن خجل گشتن (( از رفتار خود خجالت کشید ) )

واژه نامه بختیاریکا

بارت نَبیدن؛؛ ری نوُرَوُدِن؛ گوشت جُو ریسستن

پیشنهاد کاربران

بپرس