خجالت ؛ فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه در پهنه ی واژگان و دریای لغات بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات در متن زیر به صورت مبسوط از طریق کلمات هم خانواده با کلمه ی خجالت تبیین شده است ؛
خواجه ؛ مصدر این کلیدواژه دو حرف ( خ ج ) می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
ترکیب این دو حرف در ساختمان کلمات مفهوم محافظت و مراقبت و کشیده شدن و کنده شدن و تخلیه شدن و کم شدن چیزی از چیزی جهت پاکسازی و شستشو محافظت را مفهوم می رساند.
حالا اگر بخواهیم این تعریف را بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات از زوایای مختلف بررسی کنیم تا ببینیم این کلیدواژه در جایگاه های کاربردی مختلف چه سخنی برای ما دارد بدینصورت قابل تبیین خواهد بود ؛
حرف ( خ ) در در قانون قلب قابل تبدیل به حروفی مثل ( ق غ گ ک ) می باشد.
حرف ( ج ) در قانون قلب ها قابل تبدیل به حروفی مثل ( ش ژ چ س ز ) می باشد.
نزدیکترین کلمه به کلمه ی خواجه بدون تغییر مصدر در بن واژه ی کلمه ی خواجه کلمه ی خجل و خجالت می باشد که همیشه با کلمه ی کشیدن با اصطلاح خجالت کشیدن رایج می باشد. مفهوم خجالت کشیدن برای حالتی در انسان می باشد که اشتباهی در رفتار رخ داده باشد و انسان با بیزاری از آن عمل بخواهد از آن حالت خود را بیرون بکشد و بخواهد آن عمل را از خود با تکرار نکردن پاکیزه کند.
کلمه ی بعدی با تغییر حرف ج به حرف ش کلمه ی خش با ساختمان کامل تر آن خراش می باشد. کلمه ی خش و خراش عملی است که مفهوم کشیدن و کنده شدن چیزی از چیزی در آن قابل مشاهده است.
کلمه ی بعدی با تغییر حرف خ به حرف غ که به دلیل مشترک بودن نقطه ی صدور آوا و نزدیکی محل صدور آوای این دو که هر دو حرف دارای یک امتداد در صدور آوا می باشند قابل تبدیل به یکدیگر می باشند فلذا کلمه ی غش در اصطلاح غش کردن برای حالتی در انسان می باشد که انرژی زیادی از بدن کشیده می شود و بدن دچار ضعف و سستی کسالت می شود. به گونه ای که در ادامه ی این تعریف برای کلمه ی غش کلیدواژه ی کسالت یک رابطه ی معنایی مستقیم با همدیگر دارند.
کلمه ی بعدی با آوای مشابه کلمه ی غش کلمه ی قش می باشد که در اصطلاح قش در معامله رایج می باشد. کلمه ی قش در معامله برای حالتی می باشد که انسان با کم نمودن و بیرون کشیدن مایه ی اصلی جنس و کالا و افزودن چیزی جایگزین و مشابه در معامله بخواهد تقلب انجام دهد.
کلمه ی بعدی با تغییر حرف ق به حرف ک کلمه ی کِش در اصطلاح کشیده شدن و کش آمدن، تعریف کم حجم شدن قابل مشاهده می شود.
کلمه ی کش با مفهوم محافظت و مراقبت در کلماتی مثل کاشی و کشیک و کیش و کشیش و حتی در اصطلاح کش تنبان مفهوم محافظت نمایان و قابل مشاهده است.
کلمه ی بعدی با تغییر حرف ش به حرف س کلمه ی غس با ساختمان کامل تر آن کلمه ی غسل به معنی پاکسازی و شستشو قابل مشاهده و دریافت است.
نهایتاً در پایان این تفسیر با مفهوم مشترکی که در تمام کلمات ذکر شده با یک بن واژه ی مشترک در جایگاه های کاربردی مختلف وجود داشت تعاریفی که برای کلمه ی خواجه ایجاد می شود به معنی شخصی که اخته شده باشد و شخصی که با محاسبه و تهذیب نفس از آلودگی ها و گناهان پاکیزه شده باشد دارای معنا و مفهوم می شود.
باز هم دوباره می گویم واژه خجالت صد در صد عربی است.
در لغت نامه دهخدا گفت شده
واژه خجالت
معادل ابجد 1034
تعداد حروف 5
تلفظ xejālat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [مٲخوذ از عربی: خَجالَة]
... [مشاهده متن کامل]
مختصات ( خِ لَ ) [ ع . ] ( اِمص . )
آواشناسی xejAlat
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
خجالت: حالتی که به دنبال انجام دادن کاری بد یا سخنی زشت و یا کوتاهی در انجام وظیفه و یا نادرست انجام دادن آن و آگاه شدن دیگران از آن در فرد پدید می آید که احساس خود کم بینی، پشیمانی، خودخوری و سرزنش یا بازخواست را در پی دارد و یا ترسی اندک از رو به رو شدن با کسی یا گفتن چیزی.
... [مشاهده متن کامل]
( https://www. cnrtl. fr/definition/honte )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
فاوا fāvā، شرمندگی ŝarmandegi، چکس čakas ( دری )
اِشفس eŝfas ( سغدی: eŝfars )
البته در منبع. فرهنگ عمید عکس می توانید ببینید
واژه خجالت شرم، حیا، شرمندگی، شرمساری، آزرم. این کلمه در عربی استعمال نمی شود اما در فارسی متداول است و در کلام فصحای بزرگ هم آمده است این کلمه در فرهنگ های عربی ضبط نشده ولی در کلام فصحا نیز آمده است.
واژه خجالت
معادل ابجد 1034
تعداد حروف 5
تلفظ xejālat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [مٲخوذ از عربی: خَجالَة]
مختصات ( خِ لَ ) [ ع . ] ( اِمص . )
آواشناسی xejAlat
الگوی تکیه WWS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
بازهم اشتباه دوست عزیز این واژه صد درصد عربی است.
واژه خجالت کاملا پارسی است چون در عربی می شود عار در ترکی می شود اوتانج این واژه یعنی خجالت صد درصد پارسی است.
خجالت/خجلت/خجل: چشم پیش، شوره؛ شرم و آزرم
چکسیدنchakasidan
بالاخره خجالتش ریخت ( اصطلاح )
ترس از ظاهر شدن مقابل بقیه
تخی
ناتوانی در صحبت، شرمندگی، کم رویی
کم رویی
شرم و حیا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)