خثماء

لغت نامه دهخدا

خثماء. [ خ َ ] ( ع ص ) آن زن که بینی وی پهن و ستبر باشد. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). مؤنث اخثم. ج ، خُثم. || آن زن که سرگوش وی پهن باشد. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از معجم الوسیط ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). مؤنث اخثم. ج ، خُثم. || ناقه ای که سپل آن گرد و خرد باشد. ( از ناظم الاطباء ). الناقة المستدیرة الخف القصیرة المناسم ، والاسم الخثم. ( از متن اللغة ).

خثماء. [ خ َ ] ( اِخ ) نام موضعی است به یمامه. ( از متن اللغة ).

پیشنهاد کاربران

بپرس