ختاع. [ خ ِ ] ( ع اِ ) دست پناه. دستکش. دستانه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || دستبانات و آن دستکشهایی است که حاملین بار بردست می کنند و واحد آن خِتاعَه می باشد. || کف دستی از پوست که صیاد در صید بر دست میکند. ( متن اللغة ). || ج ِ ختیعه. پوستی است که تیرانداز ابهام خود را با آن می پوشاند. ( از معجم الوسیط ).