خبیره شدن. [ خ َ رَ / رِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کمربستن. مهیا شدن. || بهم آوردن. || جمع شدن. ( از ناظم الاطباء ) : ز شهروز لشکر خبیره شدندبزرگان بی مر پذیره شدند.فردوسی.