خبوک

لغت نامه دهخدا

خبوک. [ خ َ ] ( ص ) محکم. استوار. ( از برهان قاطع ) ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).خَبوه. رجوع کنید به لسان العجم شعوری ج 1 ورق 371.

فرهنگ معین

(خَ ) (ص . ) محکم ، استوار.

فرهنگ عمید

محکم، استوار.

پیشنهاد کاربران

بپرس