خبوه

لغت نامه دهخدا

خبوه. [ خ َ ] ( ص ) محکم. استوار. ( از برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( شرفنامه منیری ). خبوک.

خبوه. [ خ َ وَ / وِ ] ( ص ) محکم. استوار. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( شرفنامه منیری ). خبوک.

فرهنگ فارسی

( صفت ) محکم استوار .
محکم استوار

پیشنهاد کاربران

بپرس