خبوس

لغت نامه دهخدا

خبوس. [ خ َ ] ( ع اِ ) شیربیشه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اسد. || ( ص ) ستمکار. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ظالم. ظلم کننده.

فرهنگ فارسی

خبر دادن یا ستمکار

پیشنهاد کاربران

بپرس