دیکشنری
مترجم
بپرس
خبنیدن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خبنیدن. [ خ َ ب َ دَ ] ( مص ) خوابانیدن. بخواب کردن. ( یادداشت مؤلف ) :
خبنیدش زلطف بر زانو.
سعدی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک