خبطه
لغت نامه دهخدا
خبطة. [ خ ُطَ ] ( ع اِ ) بقیه آب مانده در غدیر. ( از معجم الوسیط ) ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ). || شیر باقی مانده در مشک. ( از منتهی الارب ). || طعام باقی مانده در خنور. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ).
خبطة. [ خ ِ طَ ] ( ع اِ ) بقیه آب مانده در خنور یا در غدیر. ( از معجم الوسیط ). || شیر باقیمانده در مشک. شیر اندک. ( از منتهی الارب ). || کم. اندک. ( از معجم الوسیط ). گیاه اندک. ( از منتهی الارب ). || جزء و قطعه ای از هرچیز و جماعت. ( از معجم الوسیط ). || پاره ای از شب. || چند از مردم. ( از منتهی الارب ). گروهی از مردم. || پاره ای از خانه ها. ( از منتهی الارب ).
خبطة. [ خ َ ب َ طَ ] ( ع اِ ) بقیه آب در غدیر یا در خنور. ( از منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
خبطه نزد اطبا انسداد مسام از هوای سرد و آب سرد و اجتماع بخارات در بطون مغز است.