خبط کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اشتباه کردن. براه غلط رفتن. بر اشتباه رفتن. بخطا افتادن. از راه مستقیم منحرف شدن. بناصواب رفتن .
mistake (فعل)اشتباه کردن، سهو کردن، خطا کردن، خبط کردن، درست نفهمیدنfluff (فعل)باد کردن، اشتباه کردن، نرم کردن، کرکدار شدن، خبط کردن