خبرگزار. [ خ َ ب َ گ ُ ] ( نف مرکب ) آنکه اطلاعات لازم را برای روزنامه می برد یا می نویسد یا تلگراف می کند. ( یادادشت بخط مؤلف ). آنکه برای مؤسسات پخش خبر کسب خبر می کند و آنرا بدست آن مؤسسه می سپارد، مخبر || مُنهی : از من خدایگان همه شرق و غرب را درساعت این خبر بگزار ای خبرگزار.
منوچهری.
|| راوی.
فرهنگ فارسی
آنکه خبری رابکسی برساند، جمع آوری خبرهای روز آنکه اطلاعات لازم را برای روزنامه می برد .
فرهنگ عمید
۱. کسی که خبرهای روز را برای روزنامه یا مؤسسه های خبری جمع آوری می کند. ۲. (صفت ) [قدیمی] رسانندۀ خبر.