خبره

/xebre/

مترادف خبره: آزموده، آگاه، استاد، بصیر، خبیر، زبردست، کارآمد، کاردان، کارکشته، کارشناس، ماهر، متخصص، مطلع

متضاد خبره: تازه کار، ناآزموده

برابر پارسی: کارشناس، آگاه، زبردست، کارآزموده

معنی انگلیسی:
virtuoso, ace, au fait, authority, expert, cognoscente, connoisseur, judge, experienced, familiar, past master, swell, versed, well-grounded, well-versed, wizard, shark, sharp

لغت نامه دهخدا

خبره. [ خ َ رَ ] ( ص ) محکم. استوار. || پیچیده. خَبْوَه. ( از برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) سنجش. حساب. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به خِبرِه شود.

خبره. [ خ ِ رَ / رِ ] ( اِمص ) سنجش. حساب. ( از ناظم الاطباء ). || ( ص ) کارشناس.

خبره. [ خ َ ب ِ رَ ] ( ع اِ ) زمینی که در آن گیاه سدر روید. ( از معجم البلدان یاقوت ).

خبره. [ خ َ ب ِ رَ ] ( اِخ ) آبی است از آن بنی ثعلبةین سعد از حمی [ قرقگاه ] ربذه. || نام چاهی است از آن اشجع نزد این آب. || نام نخستین علامت این قرقگاه [ قرقگاه ربذة ] از طرف مدینه. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

آگاهی داشتن بحقیقت وکنه چیزی و آزموده بودن درکار
(مصدر ) ۱ - دانستن حقیقت و کنه چیزی را. ۲ - ( اسم ) شناخت . ۳ - ( صفت ) آگاه مطلع بصیر: (( فلانی خبر. کار است ) ) ۴ - معرفتی است که بطریق تجربه و تفتیش به آن توان رسید .
آبی است از آن بنی ثعلبه بن سعد از حمی ربذه .

فرهنگ معین

(خِ یا خُ رِ ) [ ع . خبرة ] ۱ - (مص م . ) دانستن حقیقت و کنه چیزی را. ۲ - (ص . ) آگاه ، دانا.

فرهنگ عمید

۱. متخصص، کارشناس.
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] = خبرت

دانشنامه عمومی

خبره (هنر). خبره ( به فرانسوی: Connaisseur ) ( سنتی فرانسوی، پیش از ۱۸۳۵ میلادی، املاء connaisseur، از connoistre فرانسوی - میانه، سپس connaître به معنی: "آشنایی با" یا "شناخت کسی/چیزی" ) فردی است که دانش زیادی دربارۀ هنرهای زیبا دارد؛ کسی که قدردان خوان، شراب های خوب و سایر محصولات لذیذ است؛ یا اینکه در مسائل سلیقه ای قاضی خبره ای است. در بسیاری از زمینه ها، این اصطلاح اکنون حالتی تظاهر آمیز دارد و ممکن است به معنایی کنایی به کار رود. با این حال، در تجارت هنر، خبره بودن متخصص به عنوان یک مهارت حیاتی برای شناسایی و انتساب آثار به هنرمندان منفرد بر اساس سبک و تکنیک، جایی که شواهد مستندی از منشاء وجود ندارد، باقی می ماند. وضعیت در تجارت شراب نیز مشابه است، به عنوان مثال در ارزیابی عوامل بالقوۀ کهنگی در شراب تازه از طریق مزه کردن شراب.
«توانایی گفتن تقریباً به طور غریزی که چه کسی یک تصویر را نقاشی کرده است … به عنوان خبره تعریف می شود». [ ۱] خبره ها آثار هنری را بر اساس تجربۀ خود از سبک و تکنیک هنرمندان ارزیابی می کنند. قضاوت از طریق شهود ضروری است، اما باید مبتنی بر درک کامل خود اثر باشد. بر اساس شواهد تجربی، اصلاح ادراک در مورد تکنیک و فرم، و یک روش منضبط تجزیه و تحلیل، مسئولیت خبره انتساب مؤلف، تأیید اعتبار و ارزیابی کیفیت است. این یافته ها برای ارزش گذاری آثار بسیار مهم هستند و می توانند در فهرستی از آثار یک هنرمند یا یک مکتب جمع آوری و سازماندهی شوند.
اروین پانوفسکی در کتاب خود «معنی در هنرهای تجسمی» ( ۱۹۵۵ ) ، تفاوت بین یک خبره و یک مورخ هنر را توضیح می دهد: «خبره را می توان به عنوان یک مورخ هنر صریح و مورخ هنر را به عنوان یک خبرۀ پر حرف تعریف کرد. »
دلال آثار هنری انگلیسی و مورخ هنر، فیلیپ مولد، می گوید: «این در مورد توجه به چیزهایی است که ویژگی های خاص هنرمندان درگیر را دارد، در مقابل ویژگی های عمومی آن دوران». [ ۲] او به اهمیت شرایط و درک آنچه که هنرمند در اصل نقاشی کرده است ( بر خلاف آنچه که اکنون نقاشی به نظر می رسد ) اشاره می کند. [ ۳] همکار او، بندور گروسونور، عقیده دارد که دانش با دیدن نقاشی ها آموخته می شود و نمی توان در کلاس درس آموزش داد. او معتقد است که در دنیایِ تاریخ هنر از مُد افتاده است و در نتیجه فعالیت هایی مانند تولید کاتالوگ رزونه از سوی نهاد تاریخ هنر کم ارزش شده است. [ ۱] سوتلانا آلپرز نظر مورخان هنر را تأیید می کند که شناسایی سبک فردی در آثار «اساساً به گروهی از متخصصان در این زمینه که به عنوان خبره شناخته می شوند، اختصاص داده شده است». [ ۴] با این وجود، تحصیلات کریستیز مدرک کارشناسی ارشد در تاریخ هنر و بازار هنر ارائه می دهد که شامل یک سمینار دربارۀ خبره گی است. [ ۵] این «مهارت های حیاتی مورد نیاز برای نگاه کردن به هنر، نوشتن در مورد هنر، تحقیق و ارزیابی آثار، از جمله لمس و مشاهدۀ اشیاء هنری و بازدید از استودیوهای هنرمندان، آزمایشگاه های حفاظت و موزه ها» را پوشش می دهد.
عکس خبره (هنر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

ماهر

مترادف ها

expert (اسم)
ممیز، متخصص، خبره، کارشناس، ویژه گر، ویژه کار

connoisseur (اسم)
خبره

taster (اسم)
خبره، چشنده، مزه سنج

فارسی به عربی

خبیر , ذواق , ناقد ، إخْتصائِی (اِخْتصاصی )

پیشنهاد کاربران

یعنی کار کشته
Handy with = good at using something, especially a tool
زبده
smart money
افراد خبره، آگاه و مطلع
صاحب فن. [ ح ِ ف َن ن / ف َ ] ( ص مرکب ) ذی فن. مخصص. متخصص :
حدیث صحبت خوبان و جام باده بگو
بقول حافظ و فتوای پیر صاحب فن.
حافظ.
آزموده، آگاه، استاد، بصیر، خبیر، زبردست، کارآمد، کاردان، کارکشته، کارشناس، ماهر، متخصص، مطلع
اهل فن
دانشمند و عالم

بپرس