دیکشنری
مترجم
بپرس
خبر جو
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خبرجو. [ خ َ ب َ ] ( نف مرکب ) جوینده خبر. آنکه کسب خبر کند. || خبرگیر برای جاسوسی. جاسوس.
فرهنگ فارسی
جوینده خبر آنکه کسب خبر کند
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها