خبر جو

لغت نامه دهخدا

خبرجو. [ خ َ ب َ ] ( نف مرکب ) جوینده خبر. آنکه کسب خبر کند. || خبرگیر برای جاسوسی. جاسوس.

فرهنگ فارسی

جوینده خبر آنکه کسب خبر کند

پیشنهاد کاربران

بپرس