زیرا که درختی که مر او را نشناسی
بارش خبر آرد که بود دست نهالش.
ناصرخسرو
بارت خبر آرد از آب حیوان برگت خبر آرد ز روی حوا.
ناصرخسرو.
خبر بیاور از ایشان بمن چو داده بوی ز حال من بحقیقت خبر مر ایشان را.
ناصرخسرو.
خبر آورد مبشر که ز بطنان عراق وفد منصور همی آید و رفد مرفود.
سعدی.
|| پیغام آوردن : گر ز آمدنت خبر بیارند
من جان بدهم بمژدگانی.
سعدی ( طیبات ).