لغت نامه دهخدا
- سعدالخبایا ؛ منزل بیست و پنجم از منازل قمر. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
[ خبیئه ] و [ خبیئ ]
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
خفایا
نهفته ها
مکنونات
اسرار
ناگفته ها
. . . که البته دیده و شنیده های مرا بجز من کسی ندیده ونشنیده و هر آینه چون خبایای اطلاعات و استحضارات من رونما میشود. .
کتاب حاجی بابای اصفهانی
جیمیز موریه
نهفته ها
مکنونات
اسرار
ناگفته ها
. . . که البته دیده و شنیده های مرا بجز من کسی ندیده ونشنیده و هر آینه چون خبایای اطلاعات و استحضارات من رونما میشود. .
کتاب حاجی بابای اصفهانی
جیمیز موریه
زوایای پنهان: ( چون خبایای آن بلاد بدیدم ) ( مقامات حمیدی، مقاله ی پنجم )
خبایا=در کتاب های قدیمی به معنی زوایا و گوشه ها
خبایا: جمع خبیئه به معنی پنهان کرده و پنهانی.
" داداین تاریخ به تمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم. "
( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۲٠. )
" داداین تاریخ به تمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم. "
( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۲٠. )