خاینده

لغت نامه دهخدا

خاینده. [ ی َ دَ / دِ ] ( نف ) بدندان نرم کننده را گویند. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
- ژاژ خاینده ؛ یاوه گو. هرزه گو. بی ربط و یاوه حرف زن. آنکه سخنان یاوه و نامربوط میگوید. آنکه یافه گوید. آنکه در کلام مواظبت گفتار خود نکند و هر پرت و نامربوطی که بدهان آید بیرون ریزد.

فرهنگ فارسی

بدندان نرم کننده را گویند

فرهنگ عمید

جونده، کسی که چیزی را با دندان نرم می کند.

پیشنهاد کاربران

جویدن
خائیدن
خوردی که خورد گوزن یا شیر
ایشان خایند و من شوم سیر
✏ �نظامی�

بپرس