خایب. [ ی ِ ] ( ع ص ) ناامید. مأیوس. بی بهره. نومید. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) ( تاج العروس ) ( دهار ). آنکه به مطلوب خود دست نیابد : حاسدان گشته خایب و خاسردشمنان مانده خیره و حیران.مسعودسعد سلمان.
مایوس، ناامید، بی بهره( اسم ) نا امید نومید بی بهره : (( از درگاه وی خایب باز گشته ) ) جمع : خایبین . یا خایب و خاسر . نومید و زیانکار .
دست خالی و بی توشه، بی اندک بهره ای: ( خایب و خایف به شهر طایف رسیدم ) ( مقامات حمیدی، مقاله ی نخستآنکه به مراد خود نرسد - ناامید - ( ناکام )نا امید ، بی بهره 👰🏻👰🏻+ عکس و لینک