خاکی نهاد. [ ن ِ / ن َ ] ( ص مرکب ) خلیق. افتاده. متواضع. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 360 ). فروتن : چو مردان شیراز خاکی نهادندیدم که رحمت بر آن خاک باد.سعدی.|| خاک زاد. ( اشتنگاس ).