ای دل اگر دمی ز خودی با خدا شدی
از پای تا بسر همه نور و ضیا شدی
گفتی کز اختلاف جهان نیستم خلاص
هستت خلاص گر بخلافش رضا شدی
یا بی فراغتی ز ستمهای نفس اگر
با سالکان راه خدا آشنا شدی.
و نیز او را این رباعی است :
چندی پی علم و مذهب و کیش شدم
یکی چند دگر طالب درویش شدم
دیدم که دل است مبداءهر فیضی
برگشتم و طالب دل خویش شدم.
( از ریاض العارفین چ 1 ص 258 ).
هدایت در مجمع الفصحاء چ 1 ج 2 ص 108 نیز از اویاد می کند.خاکی شیرازی. [ ی ِ ] ( اِخ ) یکی از شعرای دوره شاه طهماسب صفوی است و این بیت از اوست :
بر تربت خاکی ز کرم یار گذر کرد
کوجان که فدای قدم یار کند کس.
( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2013 ).