بگفتا که ای شهریار جهان
همی خاکپایت کهان و مهان.
فردوسی.
پسر باشدت زو یکی خوب چهرکه بوسه دهد خاکپایش سپهر.
فردوسی.
مراگوئی چه سرداری سر سودای او دارم به خاکپای او کامید خاک پای او دارم.
خاقانی.
قسم بجان تو خوردن طریق عزت نیست به خاک پای تو کان هم عظیم سوگند است.
سعدی.
|| فرد ذلیل. فرد افتاده : اگر خاکپایان شوریده سر
فقیر و حقیر آیدت در نظر.
سعدی ( بوستان ).