خاکبوسی

لغت نامه دهخدا

خاکبوسی. ( حامص مرکب ) عمل خاکبوس کردن :
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
من ترک خاکبوسی این درنمیکنم.
حافظ.

پیشنهاد کاربران

بپرس