خاک شفا. [ ک ِ ش ِ ] ( اِخ ) کنایه از خاک کربلای مُعَلّی میباشد. ( آنندراج ) : میکنم دعوی سلیمانی در کفم سبحه ای ز خاک شفاست.خان آرزو ( از آنندراج ).دوای کلفت دل سایه عمارت اوست گلش سرشت ز خاک شفا مگر استاد.شفیع اثر ( از آنندراج ).