خاک در دهان انداختن

پیشنهاد کاربران

خاک در دهان انداختن ؛ پشیمانی عظیم نمودن :
ز شرم آنکه بروی تو نسبتش کردم
سمن بدست صبا خاک در دهان انداخت.
حافظ.

بپرس