خاک خوار

لغت نامه دهخدا

خاک خوار. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) خورنده خاک. کنایه از کسی است که نظر بدنیا کند. نظرکننده بامور پست :
نمی بینی کز آن آچار اگر خاکی تهی ماند
ترا ای خاک خوار آن خاک بی آچار نگوارد.
ناصرخسرو.
خاک خوار است رستنی زآنست
کایستاده چنین نگونسار است.
ناصرخسرو.
مار است خاک خوار پس او بادزان خورد
کز خوان عید نیست غذای مقررش.
خاقانی.

پیشنهاد کاربران

بپرس