معنی اصطلاح -> خاک جایی را خوردن در جایی مدت زیاد کار کردن / زحمت کشیدن و تجربه اندوختن مثال: پدر خاک کارخانه ی قند را خورده بود و همه ی دستگاه ها را مثل کف دستش می شناخت.
پیشنهاد کاربران
Cutting your teeth or making your bones The second expression used in cinema, journalism and law professions