( خاک آلود گردیدن ) خاک آلود گردیدن. [ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) خاک آلود شدن. رجوع به خاک آلود شدن شود. تَعَفﱡر. اِعتِفار اِنعِفار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ) ( المنجد ).