روی خاک آلود من چون کاه بر دیوار حبس
از رخم کهگل کند اشک زمین اندای من.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 327 ).
خود ندانست کآن چه واقعه بودسوبسو می دوید خاک آلود.
نظامی.
درویش صالح شاهد خاک آلود.سعدی ( گلستان ).
آتش چشم تو برد آب من خاک آلود.سعدی ( خواتیم ).