خاورشناسی
/xAvarSenAsi/
مترادف خاورشناسی: شرق شناسی
متضاد خاورشناسی: غرب شناسی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
خاورشناسی (orientalism)
(یا: شرق شناسی) رشته ای از معارف بشری که دربارۀ زبان و علم و ادب ملل مشرق زمین بحث می کند. در مفهومی عینی و تاریخی، این اصطلاح برای بیان نوعی تسلط غرب بر شرق به کار رفته است. از آن جا که موضوع این علم فرهنگ ملل خاور است، دامنۀ آن بسیار گسترده است و خود به شاخه های مهمی چون اسلام شناسی، ایران شناسی، هندشناسی، چین شناسی، مصرشناسی، ترک شناسی، عرب شناسی و جز آن تقسیم می شود. خاورشناسی به طور کلی مطالعه و بررسی تاریخ، زبان و ادبیات، قوم شناسی، هنرها و ادیان، و یادمان های مادی و معنوی ملل گوناگون مشرق زمین است. اگرچه شرق شناسی پدیده ای نسبتاً جدید و نوظهور است، اما شناخت شرق و اندیشه های پیرامون آن به گذشته های دور باز می گردد. تفکیک جهان از نظر فرهنگی به دو بخش غربی و شرقی از دیرباز وجود داشته است و ردّ پای آن حتی در نخستین کتیبه ها و سنگ نوشته ها به چشم می خورد. امروزه گسترش ارتباطات از یک سو، و برخوردهای سیاسی ـ نظامی میان جوامع از سوی دیگر، موجب تبادل فرهنگی کشورهای شرقی و غربی شده است. دربارۀ پیشینه و سیر تحولات خاورشناسی به طور اعم و ایران شناسی به طور اخص می توان گفت که از گذشته های دور، در زمان تماس و برخورد ایرانیان با یونانیان و رومیان، نخستین منابع شرق شناسی پدید آمده است. از قرن ۱۲م روابط تجاری و سیاسی و دینی غرب و شرق بیشتر شد. بعدها با کشف کتیبه های هیروگلیف و میخی توجه به عصر باستان اوج گرفت. با این کشفیات و سفرهای دانشمندان اروپایی به مشرق زمین، خاورشناسی به شاخه های مختلف تقسیم شد و رشد چشمگیری یافت. کسانی چون کارپینی و مارکوپولو نقش مهمی در شناساندن مشرق زمین به غربیان ایفا کردند. درپی رشد صنعت در اروپا و ضرورت یافتن بازار و مواد اولیه، سفر به نواحی بکر مشرق زمین افزایش بیشتری یافت. در قرن های ۱۶ و ۱۷ در فرانسه و انگلیس نخستین کتب عربی به چاپ رسید و آموزش زبان های فارسی، ترکی و چینی در مراکز دانشگاهی اروپا رواج گرفت. سفرنامه های مهم کسانی چون شاردن، آدام اولئاریوس، پیترو دلاواله و تاورنیه انتشار یافت و دانشگاه های لیدن، پاریس و آکسفورد در گردآوری و فهرست نویسی نسخ خطی شرقی اولین گام ها را برداشتند. در قرن های ۱۷ و ۱۸ در محافل شرق شناسی غرب گرایشی نو پدید آمد، که برخلاف دیدگاه بعضاً مغرضانۀ خاورشناسان پیشین، نگرشی مثبت به ارزش های مشرق زمین داشتند و به خلق آثاری متأثر از فرهنگ شرق پرداختند. از نیمۀ دوم قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹، خاورشناسی رفته رفته به روش و چارچوب علمی کنونی خود دست یافت، و شبکه ای از انجمن های خاورشناسی مانند انجمن آسیایی بنگال، پاریس و لندن شکل گرفت. از ۱۸۷۳ به بعد کنگره های جهانی خاورشناسی، با هدف تبادل اطلاعات میان خاورشناسان، به تناوب برگزار شده و نشریات ویژۀ خاورشناسی و نتایج پژوهش های خاورشناسان منتشر شده است. در سال های پس از جنگ جهانی دوم علم و فن خاورشناسی پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد و تخصصی تر شد؛ اگرچه در این دوره، قطبی شدن جهان و آغاز جنگ سرد بر مطالعات شرقی اثر گذارد. امروزه در سراسر جهان، با پیشرفت همه جانبۀ علم و گسترش رسانه های خبری، همگان از پژوهش ها و دستاوردهای خاورشناسان اطلاع می یابند. در گذشته خاورشناسی بعضاً به صورت پراکنده و غیرحرفه ای و یا به عنوان ابزاری در دست استعمار غرب برای نفوذ در فرهنگ و اندیشه های ملت های شرق بود، اما هم اکنون به صورت رشته ای دانشگاهی با شاخه ها و گرایش های گوناگون درآمده است. خاورشناسی در شکل دادن به افکار جوامع شرقی نسبت به فرهنگ و تاریخ خود بی تأثیر نبوده است. شماری از مستشرقان بزرگ در شاخه های مختلف از این قرارند: سیلوستر دوساسی (۱۷۵۸ـ۱۸۳۸)، هاینریش لیبرخت فلایشر (۱۸۰۱ـ۱۸۸۸)، آدولف فون شاک (۱۸۱۵ـ۱۸۹۴)، فرانتس وُپْکه (۱۸۲۶ـ۱۸۶۴)، راینهارت دوزی (۱۸۲۰ـ۱۸۸۳)، میخائیل دِخویه (۱۸۳۶ـ۱۹۰۹)، تئودور نولدکه (۱۸۳۶ـ۱۹۳۱)، ادوارد براون (۱۸۶۲ـ۱۹۲۶)، رینولد الین نیکلسون (۱۸۶۸ـ۱۹۴۵)، کارل بروکلمان (۱۸۶۸ـ۱۹۵۶)، لوئی ماسینیون (۱۸۸۳ـ۱۹۶۲)، یوزف شاخت (۱۹۰۲ـ۱۹۶۹)، هانری کُربَن (۱۹۰۳ـ۱۹۷۸)، ایگناتس گلدزیهر (۱۸۵۰ـ۱۹۲۱)، آرتور جان آربری (۱۹۰۵ـ۱۹۶۹) و کارل هاینریش بکر (۱۸۷۶ـ۱۹۳۳). نیز ← ایران شناسی
(یا: شرق شناسی) رشته ای از معارف بشری که دربارۀ زبان و علم و ادب ملل مشرق زمین بحث می کند. در مفهومی عینی و تاریخی، این اصطلاح برای بیان نوعی تسلط غرب بر شرق به کار رفته است. از آن جا که موضوع این علم فرهنگ ملل خاور است، دامنۀ آن بسیار گسترده است و خود به شاخه های مهمی چون اسلام شناسی، ایران شناسی، هندشناسی، چین شناسی، مصرشناسی، ترک شناسی، عرب شناسی و جز آن تقسیم می شود. خاورشناسی به طور کلی مطالعه و بررسی تاریخ، زبان و ادبیات، قوم شناسی، هنرها و ادیان، و یادمان های مادی و معنوی ملل گوناگون مشرق زمین است. اگرچه شرق شناسی پدیده ای نسبتاً جدید و نوظهور است، اما شناخت شرق و اندیشه های پیرامون آن به گذشته های دور باز می گردد. تفکیک جهان از نظر فرهنگی به دو بخش غربی و شرقی از دیرباز وجود داشته است و ردّ پای آن حتی در نخستین کتیبه ها و سنگ نوشته ها به چشم می خورد. امروزه گسترش ارتباطات از یک سو، و برخوردهای سیاسی ـ نظامی میان جوامع از سوی دیگر، موجب تبادل فرهنگی کشورهای شرقی و غربی شده است. دربارۀ پیشینه و سیر تحولات خاورشناسی به طور اعم و ایران شناسی به طور اخص می توان گفت که از گذشته های دور، در زمان تماس و برخورد ایرانیان با یونانیان و رومیان، نخستین منابع شرق شناسی پدید آمده است. از قرن ۱۲م روابط تجاری و سیاسی و دینی غرب و شرق بیشتر شد. بعدها با کشف کتیبه های هیروگلیف و میخی توجه به عصر باستان اوج گرفت. با این کشفیات و سفرهای دانشمندان اروپایی به مشرق زمین، خاورشناسی به شاخه های مختلف تقسیم شد و رشد چشمگیری یافت. کسانی چون کارپینی و مارکوپولو نقش مهمی در شناساندن مشرق زمین به غربیان ایفا کردند. درپی رشد صنعت در اروپا و ضرورت یافتن بازار و مواد اولیه، سفر به نواحی بکر مشرق زمین افزایش بیشتری یافت. در قرن های ۱۶ و ۱۷ در فرانسه و انگلیس نخستین کتب عربی به چاپ رسید و آموزش زبان های فارسی، ترکی و چینی در مراکز دانشگاهی اروپا رواج گرفت. سفرنامه های مهم کسانی چون شاردن، آدام اولئاریوس، پیترو دلاواله و تاورنیه انتشار یافت و دانشگاه های لیدن، پاریس و آکسفورد در گردآوری و فهرست نویسی نسخ خطی شرقی اولین گام ها را برداشتند. در قرن های ۱۷ و ۱۸ در محافل شرق شناسی غرب گرایشی نو پدید آمد، که برخلاف دیدگاه بعضاً مغرضانۀ خاورشناسان پیشین، نگرشی مثبت به ارزش های مشرق زمین داشتند و به خلق آثاری متأثر از فرهنگ شرق پرداختند. از نیمۀ دوم قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹، خاورشناسی رفته رفته به روش و چارچوب علمی کنونی خود دست یافت، و شبکه ای از انجمن های خاورشناسی مانند انجمن آسیایی بنگال، پاریس و لندن شکل گرفت. از ۱۸۷۳ به بعد کنگره های جهانی خاورشناسی، با هدف تبادل اطلاعات میان خاورشناسان، به تناوب برگزار شده و نشریات ویژۀ خاورشناسی و نتایج پژوهش های خاورشناسان منتشر شده است. در سال های پس از جنگ جهانی دوم علم و فن خاورشناسی پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد و تخصصی تر شد؛ اگرچه در این دوره، قطبی شدن جهان و آغاز جنگ سرد بر مطالعات شرقی اثر گذارد. امروزه در سراسر جهان، با پیشرفت همه جانبۀ علم و گسترش رسانه های خبری، همگان از پژوهش ها و دستاوردهای خاورشناسان اطلاع می یابند. در گذشته خاورشناسی بعضاً به صورت پراکنده و غیرحرفه ای و یا به عنوان ابزاری در دست استعمار غرب برای نفوذ در فرهنگ و اندیشه های ملت های شرق بود، اما هم اکنون به صورت رشته ای دانشگاهی با شاخه ها و گرایش های گوناگون درآمده است. خاورشناسی در شکل دادن به افکار جوامع شرقی نسبت به فرهنگ و تاریخ خود بی تأثیر نبوده است. شماری از مستشرقان بزرگ در شاخه های مختلف از این قرارند: سیلوستر دوساسی (۱۷۵۸ـ۱۸۳۸)، هاینریش لیبرخت فلایشر (۱۸۰۱ـ۱۸۸۸)، آدولف فون شاک (۱۸۱۵ـ۱۸۹۴)، فرانتس وُپْکه (۱۸۲۶ـ۱۸۶۴)، راینهارت دوزی (۱۸۲۰ـ۱۸۸۳)، میخائیل دِخویه (۱۸۳۶ـ۱۹۰۹)، تئودور نولدکه (۱۸۳۶ـ۱۹۳۱)، ادوارد براون (۱۸۶۲ـ۱۹۲۶)، رینولد الین نیکلسون (۱۸۶۸ـ۱۹۴۵)، کارل بروکلمان (۱۸۶۸ـ۱۹۵۶)، لوئی ماسینیون (۱۸۸۳ـ۱۹۶۲)، یوزف شاخت (۱۹۰۲ـ۱۹۶۹)، هانری کُربَن (۱۹۰۳ـ۱۹۷۸)، ایگناتس گلدزیهر (۱۸۵۰ـ۱۹۲۱)، آرتور جان آربری (۱۹۰۵ـ۱۹۶۹) و کارل هاینریش بکر (۱۸۷۶ـ۱۹۳۳). نیز ← ایران شناسی
wikijoo: خاورشناسی
پیشنهاد کاربران
خاورشناسی یا شرق شناسی به رشته ای گفته می شود که درباره کشورهای شرقی گفتگو می کند و درباره شرق قضاوت کرده و واقعیت های آن را بررسی و تفسیر می کند.
ادوارد سعید در مقدمهٔ کتاب معروف خود، شرق شناسی، این مفهوم را این گونه تعریف می کند: «خاورشناسی عبارت از نوعی سبک فکری است که بر مبنای یک تمایز شناختی و شناخت شناختی است که میان «شرق» و ( غالب موارد ) «غرب» قرار دارد. »[۱]
... [مشاهده متن کامل]
پیوند به بیرون [ویرایش]
مدخل در لغت نامه دهخدا
خاورشناسی در وبگاه الشیعه
منابع [ویرایش]
↑ سعید، ادوارد، شرق شناسی، ترجمهٔ عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۱۵ - ۱۶
این یک نوشتار خُرد پیرامون فرهنگ است. با گسترش آن به ویکی پدیا کمک کنید.
رده های صفحه: خاورشناسینظریه های زیبایی شناسی
از ویکی پدیا
قس عربی
الاستشراق ظاهرة هامة وتعتبر دراسة کافّة البنى الثّقافیّة للشّرق من وجهة نظر غربی، وتستخدم کلمة الاستشراق أیضاً لتدلیل تقلید أو تصویر جانب من الحضارات الشرقیة لدى الرواة والفنانین فی الغرب. المعنى الأخیر هو معنى مهمول ونادر استخدامه، والاستخدام الأغلب هو دراسة الشرق فی العصر الاستعماری ما بین القرن الثامن عشر والتاسع عشر. لذلک صارت کلمة الاستشراق تدل على المفهوم السلبی وتنطوی على التفاسیر المضرّة والقدیمة للحضارات الشرقیة والناس الشرقیین. وجهة النظر هذه مبیَّنة فی کتاب إدوارد سعید الاستشراق ( المنشور سنة 1978 ) .
محتویات [أخف]
1 مراحل الاستشراق
2 تاریخ الاستشراق
3 المستشرقون الحقیقیون
4 وصلات خارجیة
[عدل]مراحل الاستشراق
من أبرز المراحل الّتی یُقسّم إلیها الاستشراق ما ذهب إلیه الدّکتور المبروک المنصوری فی کتابه "الدّراسات الدّینیّة المعاصرة من المرکزیّة الغربیّة إلى النّسبیّة الثّقافیّة: الاستشراق، القرآن، الهویّة والقیم الدیّنیّة"، إذ قسّم الاستشراق إلى ثلاث مراحل أساسیّة هی: الاستشراق الاستعماری: Colonial Orientalism: ویشمل کلّ ما أٌنتج من بدایة تشکّل هذا التوجّه مع الحرکة الرّومانسیّة الغربیّة إلى حوالى 1960. الاستشراق ما بعد الاستعمارای: Post Colonial Orientalism: وهو التوجّه الّذی تشکّل فی المرحلة ما بعد الاستعماریّة. ویرتکز أساسا على الجانب الثّقافیّ واللّغویّ وقد تلبّس لبوسا جدیدا. الاستشراق الجدید: New Orientalism: وهو التیّار الّذی تشکّل فی بدایة هذا القرن. وقد دشّنه کریستوف لکسنبرغ بکتابه "القراءة السّریانیّة الآرامیّة للقرآن" [1].
[عدل]تاریخ الاستشراق
من الصعب أن نکون دقیقین عن أصل الفرق بین الغرب والشرق. لکن ازدهار المسیحیة والإسلام خلق خلاف حضاری کبیر بین أوروبا المسیحیة والشرق وشمال أفریقیا الإسلامی. فی العصور الوسطى کان الأوروبیین المسیحیین یرون المسلمین کأعداء جهنمیین لهم. وکان معرفة الأوروبیین للحضارات أبعد شرقاً من الشرق الإسلامی أکثر خیالاً. ولکن کان هناک معرفة قلیلة للحضارات الهندیة والصینیة من حیث کان تأتی سلع غالیة مثل السیرامیک والحریر. وبکثرة الحملات الاستعماریة والاستکشافیة صار هناک تمییز بین الحضارات الغیر کاتبة، مثل فی أفریقیا والامیرکاتین، والحضارات الکاتبة والمثقفة فی الشرق.
فی القرن الثامن عشر، المفکرین المنورین یصفون أحیاناً جوانب من الحضارات الشرقیة کأحسن من الغرب المسیحی. مثلاً: فولتیر روَّج البحث والدراسة عن الزردشتیة، فی أنها دیانة تدعم الربوبیة العقلانیة أحسن عن المسیحیة. آخرین مجدوا التساهل الدینی فی الشرق الإسلامی بدلاً من الغرب المسیحی، أو منزلة العلم فی الصین والشرق عامةً. مع ترجمة الافیستا واکتشاف اللغات الهندوروبیة، وضِّح الاتصال بین التاریخ الشرقی والغربی القدیم. ولکن صار ذلک الاکتشاف فی وسط المنافسة بین فرنسا وبریطانیا فی الهیمنة على الهند، وکان الاکتشاف متعلق فی فهم الحضارات المستعمرة کی یتحکم علیها المستعمر بسهولة. ولکن الاقتصادیین اللیبیرالیین مثل جیمس میل ذم الأمم الشرقیة بأن الحضارات تلک کانوا ثابتات وفاسدة أو فاسقة. حتى کارل مارکس وصف أسلوب التصنیع الأسیاوی کرافضة التغییر. والمبشرین المسیحیین کانوا یثلبون الدیانات الشرقیة کمجرد خرافات.
فی المعنى الاصطلاحی: علم یقضی بمسائل الشرق ودراسة وتحلیل واقعه، وبعبارة أخرى: هو الدراسات التی تتعلّق بالشرق. أمّا المعنى اللغوی للفظ ( شرق ) بالإنجلیزیة فهو ( بالإنکلیزیة: Orient ) ، والدول الشرقیة تسمّى ( The orient ) ، والإنسان الشرقی ( بالإنکلیزیة: Oriental ) ، وکلّ من یبحث فی تاریخ الشرق وأحوال أُممه یُدعى ( بالإنکلیزیة: Orientalist ) أو مستشرق.
الاستشراق ظهور الاستشراق یعتبر الاستشراق حدیث الظهور إلاّ أنّ معرفة الشرق وما یتعلّق به من أفکار فذلک یعود إلى الأزمان الغابرة، ویؤیّد ذلک ما عثر علیه فی التنقیبات من النقوش الأثریة على الأحجار، ثمّ تلت ذلک حرکة الاستشراق فی القرون الوسطى، لتؤکّد ذلک من خلال الوقائع التاریخیة والنصوص الجغرافیة، وکتب الأسفار وغیرها.
أمّا ما هو الزمن الذی أخذ فیه الاستشراق نموّه الحقیقی، وأصبح علماً یُدرّس، فیمکن القول: إنّ المساعی التی بذلها الباحثون من إیطالیا وبریطانیا والبرتغال لدراسة الشرق، کان فی القرن الخامس عشر والسادس عشر المیلادی، وکان من بینهم على سبیل المثال توماس هربرت.
کان هذا الباحث الشاب ذکیاً وماهراً، استطاع الوصول إلى السواحل الجنوبیة لإیران قادماً من الهند، بالتنسیق مع السفیر البریطانی آنذاک، فبدأ بکتابة بحوثه حول إیران والإیرانیین. فی القرن السابع عشر والثامن عشر أخذ الاستشراق بالانتشار حتّى أنّ کتاب ( کلستان سعدی ) طبع لأوّل مرّة فی أوروبا خلال تلک الفترة.
ومنذ أواخر القرن السابع عشر المیلادی أصبحت مدینتا لندن وباریس من المراکز الرئیسیة فی تدریس الاستشراق، ثمّ توسّع حتّى أصبحت أکثر البلدان الأوربیة فی الوقت الحاضر لدیها معاهد خاصّة بتدریس الاستشراق بجمیع أقسامه، وتخرّج فی کلّ عام أعداداً کب . . .
ادوارد سعید در مقدمهٔ کتاب معروف خود، شرق شناسی، این مفهوم را این گونه تعریف می کند: «خاورشناسی عبارت از نوعی سبک فکری است که بر مبنای یک تمایز شناختی و شناخت شناختی است که میان «شرق» و ( غالب موارد ) «غرب» قرار دارد. »[۱]
... [مشاهده متن کامل]
پیوند به بیرون [ویرایش]
مدخل در لغت نامه دهخدا
خاورشناسی در وبگاه الشیعه
منابع [ویرایش]
↑ سعید، ادوارد، شرق شناسی، ترجمهٔ عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۱۵ - ۱۶
این یک نوشتار خُرد پیرامون فرهنگ است. با گسترش آن به ویکی پدیا کمک کنید.
رده های صفحه: خاورشناسینظریه های زیبایی شناسی
از ویکی پدیا
قس عربی
الاستشراق ظاهرة هامة وتعتبر دراسة کافّة البنى الثّقافیّة للشّرق من وجهة نظر غربی، وتستخدم کلمة الاستشراق أیضاً لتدلیل تقلید أو تصویر جانب من الحضارات الشرقیة لدى الرواة والفنانین فی الغرب. المعنى الأخیر هو معنى مهمول ونادر استخدامه، والاستخدام الأغلب هو دراسة الشرق فی العصر الاستعماری ما بین القرن الثامن عشر والتاسع عشر. لذلک صارت کلمة الاستشراق تدل على المفهوم السلبی وتنطوی على التفاسیر المضرّة والقدیمة للحضارات الشرقیة والناس الشرقیین. وجهة النظر هذه مبیَّنة فی کتاب إدوارد سعید الاستشراق ( المنشور سنة 1978 ) .
محتویات [أخف]
1 مراحل الاستشراق
2 تاریخ الاستشراق
3 المستشرقون الحقیقیون
4 وصلات خارجیة
[عدل]مراحل الاستشراق
من أبرز المراحل الّتی یُقسّم إلیها الاستشراق ما ذهب إلیه الدّکتور المبروک المنصوری فی کتابه "الدّراسات الدّینیّة المعاصرة من المرکزیّة الغربیّة إلى النّسبیّة الثّقافیّة: الاستشراق، القرآن، الهویّة والقیم الدیّنیّة"، إذ قسّم الاستشراق إلى ثلاث مراحل أساسیّة هی: الاستشراق الاستعماری: Colonial Orientalism: ویشمل کلّ ما أٌنتج من بدایة تشکّل هذا التوجّه مع الحرکة الرّومانسیّة الغربیّة إلى حوالى 1960. الاستشراق ما بعد الاستعمارای: Post Colonial Orientalism: وهو التوجّه الّذی تشکّل فی المرحلة ما بعد الاستعماریّة. ویرتکز أساسا على الجانب الثّقافیّ واللّغویّ وقد تلبّس لبوسا جدیدا. الاستشراق الجدید: New Orientalism: وهو التیّار الّذی تشکّل فی بدایة هذا القرن. وقد دشّنه کریستوف لکسنبرغ بکتابه "القراءة السّریانیّة الآرامیّة للقرآن" [1].
[عدل]تاریخ الاستشراق
من الصعب أن نکون دقیقین عن أصل الفرق بین الغرب والشرق. لکن ازدهار المسیحیة والإسلام خلق خلاف حضاری کبیر بین أوروبا المسیحیة والشرق وشمال أفریقیا الإسلامی. فی العصور الوسطى کان الأوروبیین المسیحیین یرون المسلمین کأعداء جهنمیین لهم. وکان معرفة الأوروبیین للحضارات أبعد شرقاً من الشرق الإسلامی أکثر خیالاً. ولکن کان هناک معرفة قلیلة للحضارات الهندیة والصینیة من حیث کان تأتی سلع غالیة مثل السیرامیک والحریر. وبکثرة الحملات الاستعماریة والاستکشافیة صار هناک تمییز بین الحضارات الغیر کاتبة، مثل فی أفریقیا والامیرکاتین، والحضارات الکاتبة والمثقفة فی الشرق.
فی القرن الثامن عشر، المفکرین المنورین یصفون أحیاناً جوانب من الحضارات الشرقیة کأحسن من الغرب المسیحی. مثلاً: فولتیر روَّج البحث والدراسة عن الزردشتیة، فی أنها دیانة تدعم الربوبیة العقلانیة أحسن عن المسیحیة. آخرین مجدوا التساهل الدینی فی الشرق الإسلامی بدلاً من الغرب المسیحی، أو منزلة العلم فی الصین والشرق عامةً. مع ترجمة الافیستا واکتشاف اللغات الهندوروبیة، وضِّح الاتصال بین التاریخ الشرقی والغربی القدیم. ولکن صار ذلک الاکتشاف فی وسط المنافسة بین فرنسا وبریطانیا فی الهیمنة على الهند، وکان الاکتشاف متعلق فی فهم الحضارات المستعمرة کی یتحکم علیها المستعمر بسهولة. ولکن الاقتصادیین اللیبیرالیین مثل جیمس میل ذم الأمم الشرقیة بأن الحضارات تلک کانوا ثابتات وفاسدة أو فاسقة. حتى کارل مارکس وصف أسلوب التصنیع الأسیاوی کرافضة التغییر. والمبشرین المسیحیین کانوا یثلبون الدیانات الشرقیة کمجرد خرافات.
فی المعنى الاصطلاحی: علم یقضی بمسائل الشرق ودراسة وتحلیل واقعه، وبعبارة أخرى: هو الدراسات التی تتعلّق بالشرق. أمّا المعنى اللغوی للفظ ( شرق ) بالإنجلیزیة فهو ( بالإنکلیزیة: Orient ) ، والدول الشرقیة تسمّى ( The orient ) ، والإنسان الشرقی ( بالإنکلیزیة: Oriental ) ، وکلّ من یبحث فی تاریخ الشرق وأحوال أُممه یُدعى ( بالإنکلیزیة: Orientalist ) أو مستشرق.
الاستشراق ظهور الاستشراق یعتبر الاستشراق حدیث الظهور إلاّ أنّ معرفة الشرق وما یتعلّق به من أفکار فذلک یعود إلى الأزمان الغابرة، ویؤیّد ذلک ما عثر علیه فی التنقیبات من النقوش الأثریة على الأحجار، ثمّ تلت ذلک حرکة الاستشراق فی القرون الوسطى، لتؤکّد ذلک من خلال الوقائع التاریخیة والنصوص الجغرافیة، وکتب الأسفار وغیرها.
أمّا ما هو الزمن الذی أخذ فیه الاستشراق نموّه الحقیقی، وأصبح علماً یُدرّس، فیمکن القول: إنّ المساعی التی بذلها الباحثون من إیطالیا وبریطانیا والبرتغال لدراسة الشرق، کان فی القرن الخامس عشر والسادس عشر المیلادی، وکان من بینهم على سبیل المثال توماس هربرت.
کان هذا الباحث الشاب ذکیاً وماهراً، استطاع الوصول إلى السواحل الجنوبیة لإیران قادماً من الهند، بالتنسیق مع السفیر البریطانی آنذاک، فبدأ بکتابة بحوثه حول إیران والإیرانیین. فی القرن السابع عشر والثامن عشر أخذ الاستشراق بالانتشار حتّى أنّ کتاب ( کلستان سعدی ) طبع لأوّل مرّة فی أوروبا خلال تلک الفترة.
ومنذ أواخر القرن السابع عشر المیلادی أصبحت مدینتا لندن وباریس من المراکز الرئیسیة فی تدریس الاستشراق، ثمّ توسّع حتّى أصبحت أکثر البلدان الأوربیة فی الوقت الحاضر لدیها معاهد خاصّة بتدریس الاستشراق بجمیع أقسامه، وتخرّج فی کلّ عام أعداداً کب . . .